احکام دیه کامل زن و مرد در ماههای حرام و عادی متفاوت است همچنین نحوه محاسبه دیه به نرخ روز زن و مرد در ماههای حرام و عادی نیز متفاوت می باشد.در این مقاله به طور کامل تفاوت بین دیه و ارش و همچنین قوانین و احکام و نحوه محاسبه دیه به نرخ روز نفس و دیه اعضای بدن زن و مرد را به طور کامل و جزء به جزء طبق قانون مجازات اسلامی را برایتان شرح میدهیم.
احکام دیه کامل زن و مرد ؛ از نحوه محاسبه دیه در ماه های حرام تا تفاوت دیه و ارش
دیه در لغت به معنای خون بها و به مالی گفته میشود که توسط مجرم، به شخصی که به واسطه ارتکاب جرم مصدوم شده یا در مواردی که قربانی، جان خود را از دست داده است، به ورثه متوفی باید پرداخته شود. میزان دیه پرداختی، متفاوت و مشمول قواعد و مقررات خاصی است. حکم به پرداخت دیه مستلزم درخواست مجنی علیه یا اولیای دم و افرادی که دیه را به ارث میبرند میباشد. شکایت کیفری در خصوص مطالبه دیه از طریق دادسرا صورت میگیرد و نیازی به تقدیم دادخواست ندارد.
جبران خسارات بدنی با پرداخت دیه یا ارش است اما، نوع و میزان خسارت دیه در قانون مشخص است، ولی میزان خسارت ارش در قانون مشخص نیست. برای تعیین میزان میزان ارش قاضی دادگاه به نظریه کارشناسی پزشکی قانونی متمسک میشود؛ پزشکی قانونی معمولاً این خسارت را با درصدی از دیه عضو بیان میکند.
نکته: ارش چیست؟
ارش نوعی دیه است که در قانون از قبل تعیین نشده است و تایین ارش توسط کارشناسی پزشک قانونی و رأی دادگاه است.
در بحث احکام دیه کامل زن و مرد دیه، خون بها و ارزش زن یا مرد نیست تا براساس آن بتوان گفت اسلام به زن بهایی کافی و مساوی مرد نداده و او را تحقیر کرده است. شواهدی مانند آیات و روایات مربوط به شان انسان (اعم از زن و مرد)، تساوی دیه اعضای بدن با دیه انسان، تساوی دیه زن و مرد تا یک سوم، برابری دیه جنین، طفل، جاهل، و فاسق با انسان کامل، و میزان دیه ماه های حرام نشان می دهد نحوه محاسبه دیه، نه به منزله قیمت افراد، بلکه جریمه و جبران خسارتی مالی است، که با توجه به نقش برتر اقتصادی مردان در خانواده ها و جوامع مختلف، تفاوت در میزان آن، تنها یکی از حکمت های این حکم است؛ زیرا هر چند احکام الهی تابع مصالح و مفاسد واقعی است، اما انسان. محدود توان احاطه به همه دقایق احکام را ندارد.
در مادۀ ۵۵۵، به جای عبارت “حرم مکۀ معظمه” که در مادۀ ۲۹۹ قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۵ آمده بود از عبارت “محدودۀ حرم مکه” استفاده شده است، در مورد محدودۀ مسجد الحرام اقوال مختلفی وجود دارد ولی مسلما محدودۀ حرم، فضایی بیشتر از خود مسجدالحرام را شامل می شود. امام محمد باقر (ع) محدودۀ حرم را یک منزل در یک منزل دانسته اند که برابر با چهار فرسخ در چهار فرسخ است، (حرم ا… حرمه بریدا فیبرید).
ماه های حرام کدام است؟
ماههای حرام شامل ۴ ماه قمری محرم، رجب، ذی القعده و ذی الحجه میباشد، اگر دیه ماه غیر حرام را با یک سوم مبلغ آن جمع ببندیم، مقدار دیه ماههای حرام بهدست خواهد آمد که این مقدار ۴۴۰ میلیون تومان میباشد.
نکته : {ماه صفر هم برخلاف باور های غلط مردم ماه حرام نیست}
تغلیظ دیه در ماه حرام
برخلاف تصور عمومی در خصوص افزایش دیه در ماه های حرام که به تغلیظ دیه معروف است سه مطلب وجود دارد :
- اولا در ماه حرام این افزایش فقط در خصوص دیه قتل است و ارتباطی به دیه اعضا ندارد.
- ثانیا در ماه حرام یک سوم مبلغ دیه کامل به میزان دیه افزوده میشود یعنی دیه ماه حرام دو برابر نیست.
- ثالثا این افزایش دیه به شرطی اتفاق می افتد که جنایت و هم فوت در ماه حرام واقع شود .
ماده ۵۵۵- هرگاه رفتار مرتکب و فوت مجنیٌ علیه هر دو در ماههای حرام « محرم، رجب، ذی القعده و ذی الحجه» یا در محدوده حرم مکه، واقع شود خواه جنایت عمدی خواه غیرعمدی باشد، علاوه بر دیه نفس، یک سوم دیه نیز افزوده می گردد. سایر مکان ها و زمان های مقدس و متبرک مشمول حکم تغلیظ دیه نیست.
تبصره:
معیار شروع و پایان ماه های حرام، مغرب شرعی است مانند ماه رجب که از مغرب شرعی آخرین روز ماه جمادی الثانی، شروع و با مغرب شرعی آخرین روز ماه رجب به پایان می رسد.
ماده ۵۵۶- در حکم تغلیظ دیه در ماه های حرام فرقی میان بالغ و غیربالغ، زن و مرد و مسلمان و غیرمسلمان نیست. سقط جنین نیز پس از پیدایش روح، مشمول حکم تغلیظ است. تغلیظ دیه، در مواردی که عاقله یا بیت المال پرداخت کننده دیه باشد نیز جاری است. طبق قوانین و احکام دیه کامل زن و مرد در قتل عمدی که به علت عدم امکان قصاص یا عدم جواز آن دیه پرداخت می شود نیز این حکم جاری است.
ماده ۵۵۷- تغلیظ دیه مخصوص قتل نفس است و در جنایت بر اعضاء و منافع جاری نیست
احکام دیه نفس
۱) موارد احکام دیه کامل زن و مرد همان است که در مقررات شرع تعیین شده است و میزان آن در ابتدای هر سال توسط رئیس قوه قضائیه به تفصیل بر اساس نظر مقام رهبری تعیین و اعلام می شود.(مطابق ماده ۵۴۹ق.م.ا)
۲) دیه قتل زن، نصف دیه مرد است.(مطابق ماده ۵۵۰ق.م.ا)
۳) دیه خنثای ملحق به مرد، دیه مرد و دیه خنثای ملحق به زن، دیه زن و دیه خنثای مشکل، نصف دیه مرد به علاوه نصف دیه زن است.(مطابیق ماده ۵۵۱ق.م.ا)
تبصره :
درکلیه جنایاتی که مجنیٌ علیه مرد نیست، معادل تفاوت دیه تا سقف دیه مرد از صندوق تامین خسارتهای بدنی پرداخت می شود.
۴) شخص متولد از زنا در صورتی که هر دو یا یکی از طرفین زنا مسلمان باشند، در احکام دیه مانند مسلمان است.(مطابق ماده ۵۵۲ق.م.ا)
۵) وارث دیه شخص متولد از زنا درصورتی که فرزند و همسر نداشته باشد و زنا از هر دو طرف با رضایت صورت گرفته باشد، مقام رهبری است و چنانچه یکی از طرفین شبهه داشته یا اکراه شده باشد، همان طرف یا اقوام او، وارث دیه میباشند.(مطابق ماده ۵۵۳ق.م.ا)
۶) براساس نظر حکومتی مقام رهبری، دیه جنایت بر اقلیتهای دینی شناخته شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به اندازه دیه مسلمان تعیین می گردد.(مطابق ماده ۵۵۴ق.م.ا)
۷) هرگاه رفتار مرتکب و فوت مجنیٌ علیه هر دو در ماههای حرام «محرم، رجب، ذی القعده وذی الحجه» یا در محدوده حرم مکه، واقع شود خواه جنایت عمدی خواه غیرعمدی باشد، علاوه بر دیه نفس، یک سوم دیه نیز افزوده می گردد. سایر مکانها و زمانهای مقدس و متبرک مشمول حکم تغلیظ دیه نیست. (مطابق ماده ۵۵۵ق.م.ا)
تبصره:
معیار شروع پایان ماه های حرام ،مغرب شرعی است مانند ماه رجب که از مغرب شرغی آخرین روز ماه جمادالثانی ،شروع و با مغرب شرعی آخرین روز ماه رجب به پایان می رسد.
۸) در حکم تغلیظ دیه فرقی میان بالغ و غیربالغ، زن و مرد و مسلمان و غیرمسلمان نیست. سقط جنین نیز پس از پیدایش روح، مشمول حکم تغلیظ است. تغلیظ دیه، در مواردی که عاقله یا بیت المال پرداخت کننده دیه باشد نیز جاری است. در قتل عمدی که به علت عدم امکان قصاص یا عدم جواز آن دیه پرداخت می شود نیز این حکم جاری است.(مطابق ماده ۵۵۶ق.م.ا)
۹) تغلیظ دیه مخصوص قتل نفس است و در جنایت بر اعضاء و منافع جاری نیست.(مطابق ماده ۵۵۷ق.م.ا)
۱۷ قاعده عمومی احکام دیه کامل اعضای بدن
قاعده ۱) در جنایت غیرعمدی بر اعضاء و جنایت عمدی که قصاص ندارد یا قصاص در آن ممکن نیست یا بر دیه، مصالحه شده و مقدار آن مشخص نشده است به شرح مقرر در این قانون، دیه ثابت می شود.
قاعده ۲) هرگاه در اثر جنایت صدمهای بر عضو یا منافع وارد آید چنانچه برای آن جنایت در شرع دیه مقدر یا نسبت معینی از آن به شرح مندرج در این قانون مقرر شده باشد مقدار مقرر و چنانچه شرعاً مقدار خاصی برای آن تعیین نشده ارش آن قابل مطالبه است.
قاعده ۳) دیه زن و مرد در اعضاء و منافع تا کمتر از ثلث دیه کامل مرد یکسان است و چنانچه ثلث یا بیشتر شود دیه زن به نصف تقلیل مییابد.
قاعده ۴) هرگاه در اثر یک یا چند ضربه، آسیب های متعددی بر یک یا چند عضو وارد شود، ملاک رسیدن دیه به ثلث، دیه هر آسیب به طور جداگانه است مگر اینکه آسیب های وارده بر عضو، عرفاً یک آسیب و جنایت محسوب شود.
قاعده ۵) در موارد ارش فرقی میان زن و مرد نیست لکن میزان ارش جنایت وارده بر اعضاء و منافع زن نباید بیش از دیه اعضاء و منافع او باشد، اگر چه مساوی با ارش همان جنایت در مرد باشد.
قاعده ۶) از بین بردن هر یک از اعضای فرد و هر دو عضو از اعضای زوج، دیه کامل و از بین بردن هریک از اعضای زوج، نصف دیه کامل دارد. خواه عضو مزبور از اعضای داخلی بدن باشد خواه از اعضای ظاهری مگر اینکه در قانون ترتیب دیگری مقرر شده باشد.
قاعده ۷) فلج کردن عضو دارای دیه معین، دو سوم دیه آن عضو و از بین بردن عضو فلج، یک سوم دیه همان عضو را دارد. در فلج کردن نسبی عضو که درصدی از کارایی آن از بین میرود، با توجه به کارایی از دست رفته، ارش تعیین می گردد.
قاعده ۸) با توجه به احکام دیه کامل زن و مرد و از بین بردن قسمتی از عضو یا منفعت دارای دیه مقدر به همان نسبت دیه دارد به این ترتیب که از بین بردن نصف آن به میزان نصف و از بین بردن یک سوم آن به میزان یک سوم دارای دیه است مگر اینکه در قانون ترتیب دیگری مقرر شده باشد.
تبصره ۱-
در مواردی که نسبت از بین رفته قابل تشخیص نباشد، ارش تعیین می شود.
تبصره ۲-
هرگاه جنایت، عضو را در وضعیتی قرار دهد که به تشخیص کارشناس، مجنیٌ علیه ناگزیر از قطع آن باشد دیه قطع عضو ثابت می شود.
قاعده ۹) دیه اعضایی که با پیوند و امثال آن در محل عضو از بین رفته، قرار گرفته است و مانند عضو اصلی دارای حیات می شوند به میزان دیه عضو اصلی است و اگر دارای حیات گردد ولی از جهت دیگری معیوب شود، دیه عضو معیوب را دارد. از بین بردن اعضای مصنوعی، تنها موجب ضمان مالی است.
قاعده ۱۰) در مواردی که رفتار مرتکب نه موجب آسیب و عیبی در بدن گردد و نه اثری از خود در بدن برجای بگذارد ضمان منتفی است لکن در موارد عمدی در صورت عدم تصالح، مرتکب به حبس یا شلاق تعزیری درجه هفت محکوم می شود.
قاعده ۱۱) درشکستگی عضوی که دارای دیه مقدر است، چنانچه پس از جنایت به گونه ای اصلاح شود که هیچ عیب و نقصی در آن باقی نماند، چهار بیست و پنجم دیه آن عضو ثابت است و چنانچه با عیب و نقص اصلاح شود یا برای آن عضو دیه مقدری نباشد، ارش ثابت است مگر در مواردی که در این قانون خلاف آن مقرر شده باشد.
دیه شکستن، ترک برداشتن و خرد شدن استخوان هر عضو دارای دیه مقدر به شرح زیر است:
- الف- دیه شکستن استخوان هر عضو یک پنجم دیه آن عضو و اگر بدون عیب درمان شود چهار پنجم دیه شکستن آن است.
- ب- دیه خرد شدن استخوان هر عضو یک سوم دیه آن عضو و اگر بدون عیب درمان شود چهار پنجم دیه خرد شدن آن استخوان است.
- پ- دیه ترک برداشتن استخوان هر عضو چهار پنجم دیه شکستن آن عضو است.
- ت- دیه جراحتی که به استخوان نفوذ کند بدون آنکه موجب شکستگی آن گردد و نیز دیه موضحه آن، یک چهارم دیه شکستگی آن عضو است.
قاعده ۱۲) هرگاه یک استخوان از چند نقطه جدای از هم بشکند یا خرد شود یا ترک بخورد، در صورتی که عرفاً جنایت های متعدد محسوب گردد، هریک دیه جداگانه دارد هرچند با یک ضربه به وجود آید و مجموع دیه جنایت های مزبور از دیه عضو هم بیشتر باشد.
قاعده ۱۳) دررفتگی استخوان از مفصل، درصورتی که موجب شل یا از کارافتادگی کامل عضو نگردد، موجب ارش و در غیر این صورت موجب دو سوم دیه همان عضو و در صورت درمان بدون عیب موجب چهار پنجم از دو سوم دیه آن عضو می باشد.
قاعده ۱۴) هرگاه در اثر جنایتی تکه کوچکی از استخوان از آن جدا شود، دیه شکستگی ثابت است.
قاعده ۱۵) هرگاه صدمه بر استخوان، موجب نقص عضو یا صدمه دیگری گردد، هر یک دیه جداگانه ای دارد.
قاعده ۱۶) هرگاه بر اثر یک یا چند ضربه، علاوه بر دررفتگی مفصل، استخوان نیز بشکند یا ترک بخورد، دو جنایت محسوب می شود و هریک دیه یا ارش جداگانه دارد. اگر بر اثر ضربه ای، هم استخوان بشکند و هم جراحتی مانند موضحه یا نافذه و یا جائفه در بدن ایجاد شود نیز این حکم جاری است.
قاعده ۱۷) پیوند خوردن عضو پس از جنایت تأثیری در دیه ندارد.
احکام دیه کامل مقدار اعضای بدن زن و مرد
۱) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز مو
موی سر یکی از اعضای بدن می باشد که در مانند سایر اعضاء، چنانچه آسیب ببیند مستحق دیه خواهد بود. در قانون مجازات اسلامی و با توجه به احکام دیه کامل زن و مرد ، برای کندن موی سر دو حالت را تصور کرده و برای هرکدام دیه جداگانه ای تعیین نموده است.
نخست حالتیست که موی سر، کنده شود به گونه ای که دیگر نروید و حالت دوم، چنانچه موی سر به گونه ای کنده شود که مجددا بروید. همچنین ممکن است به طور کامل کنده شود و یا به صورت جزیی. که هرکدام از این موارد دیه خاص خود را دارد.در ادامه هرکدام از این دو حالت را بررسی می کنیم و همچنین دیه زن و مرد را نیز به طور جداگانه بررسی می نماییم:
۱)کندن و یا از بین بردن تمام موی سر یا ریش مرد، در صورتی که دیگر نروید، دیه کامل دارد و اگر دوباره بروید، نسبت به موی سر، ارش و نسبت به ریش یک سوم دیه کامل ثابت است. در این حکم فرقی میان موی کم پشت و پرپشت و کودک و بزرگسال نیست.(مطابق ماده ۵۷۶ق.م.ا)
۲) کندن و یا از بین بردن تمام موی سر زن، در صورتی که دیگر نروید، موجب دیه کامل زن و اگر دوباره بروید، موجب مهرالمثل است. در این حکم فرقی میان موی کم پشت و پرپشت و کودک و بزرگسال نیست ، اگر مهرالمثل بیش از دیه کامل زن باشد فقط به مقدار دیه کامل زن، پرداخت می شود.(مطابق ماده ۵۷۷ق.م.ا)
۳) چنانچه قسمتی از موی سر مرد یا زن یا ریش مرد طوری از بین برود که دیگر نروید، باید به نسبت، دیه پرداخت شود و اگر دوباره بروید، در موی سر مرد، ارش و در ریش به نسبت از یک سوم دیه کامل و در موی سر زن به همان نسبت از مهرالمثل، طبق احکام دیه کامل زن و مردباید دیه پرداخت شود.(مطابق ماده ۵۷۸ق.م.ا)
۴) کندن موی سر زن یا مرد یا ریش مرد، چنانچه با رضایت شخص یا در مواردی که اذن شخص معتبر نیست، با رضایت ولی او باشد یا به جهت ضرورت های پزشکی لازم باشد، دیه یا ارش ندارد.(مطابق ماده ۵۷۹ق.م.ا)
۵) تشخیص روییدن و نروییدن مو با کارشناس مورد وثوق است. چنانچه نظر کارشناس بر نروییدن باشد و دیه پرداخت شود، ولی پس از آن خلاف نظر او ثابت گردد، باید مازاد بر ارش یا یک سوم دیه و یا مهرالمثل، حسب مورد به پرداخت کننده دیه، مسترد شود و اگر نظر کارشناس بر روییدن باشد و ارش یا یک سوم دیه و یا مهرالمثل، حسب مورد پرداخت شود ولی خلاف نظر او ثابت گردد، باید مابه التفاوت آن پرداخت شود.(مطابق ماده ۵۸۰ق.م.ا)
۶) کندن و یا از بین بردن هر یک از ابروها، اگر بدون رضایت شخص یا ولی او در مواردی که اذن شخص معتبر نیست و یا بدون ضرورت تجویزکننده باشد یک چهارم دیه کامل دارد و اگر دوباره بروید، موجب ارش است و اگر مقداری از آن بروید نسبت به مقداری که روییده، ارش و نسبت به مقداری که نروییده، دیه با احتساب مقدار مساحت، تعیین می شود.(مطابق ماده ۵۸۱ق.م.ا)
۷) اگر مقداری از موی سر، ریش و ابرو پیش از جنایت از بین رفته باشد، زائل کردن باقیمانده آنها، حکم از بین بردن قسمتی از مو را دارد.(مطابق ماده ۵۸۲ق.م.ا)
۸) هرگاه با از بین بردن عضو یا پوست و مانند آن، موی سر، ریش یا ابرو از بین برود، علاوه بر دیه مو یا ریش یا ابرو، حسب مورد دیه یا ارش جنایت نیز پرداخت می شود.(مطابق ماده ۵۸۳ق.م.ا)
۹) از بین بردن تمام یا قسمتی از موی پلک یا سایر موهای بدن در صورت بروز عیب و نقص موجب ارش است، خواه بروید خواه نروید و چنانچه با از بین بردن عضو یا کندن پوست و مانند آن باشد، تنها دیه یا ارش محل مو پرداخت می شود.(مطابق ماده ۵۸۴ق.م.ا)
۱۰) هرگاه موی سر مرد یا زن یا ریش مرد که از بین رفته است با عیب و نقص بروید مانند آنکه رنگ یا حالت طبیعی آن تغییر کند یا کم پشت بروید، ارش ثابت است. مقدار ارش مزبور در مورد ریش باید بیشتر از یک سوم دیه کامل و در مورد موی سر مرد، بیشتر از ارشی باشد که درصورت رویش بدون عیب تعیین می شود. در مورد موی سر زن نیز علاوه بر ارش یا ثلث دیه یا مهرالمثل حسب مورد باید ارش دیگری برای عیب حاصله پرداخت شود.(مطابق ماده ۵۸۶ق.م.ا)
۱۱) ملاک مسؤولیت صدمه به مو، از بین بردن آن است و شیوه از بین بردن مانند کندن یا سوزاندن، تأثیری در حکم ندارد.(مطابق ماده ۵۸۶ق.م.ا)
۲)نحوه محاسبه دیه به نرخ روز چشم
یه از دسته ی مجازات های اصلی یعنی مجازات حدی، قصاص، مجازات تعزیری و در آخر مجازات دیه است . احکام دیه کامل زن و مرد زمانی اعمال می شود که سایر مجازات های اصلی به هر دلیلی اعمال نشوند . دیه باید توسط مرتکب جنایت در مهلت مقرر پرداخت دیه، به قربانی داده شود .
آنچه در این قسمت از مقاله قصد داریم در بحث دیه اعضای بدن بررسی نماییم، دیه از بین بردن بینایی چشم سالم ، دیه از بین بردن چشم کسی که تنها یک چشم بینا دارد و دیه کاهش بینایی است که در ادامه این موارد ذکر می شود .
** دیه از بین بردن بینایی چشم سالم **
کسی که بینایی دیگری را از او سلب کند مرتکب جرم شده است و باید طبق قانون دیه اعضای بدن مجازات شود . مجازات دیه از بین بردن بینایی چشم سالم به دو دسته تقسیم می شود :
دیه از بین بردن بینایی هر دو چشم سالم : دیه یک انسان کامل است. لازم به ذکر است که مبلغ دیه کامل انسان دیه ای است که همه ساله قوه قضاییه مشخص می شود و در مورد پرداخت دیه مورد توجه قرار می گردد. از آن جهت که نرخ دیه در هر سال با سال دیگر تفاوت دارد، برای اطلاع از دیه از بین بردن بینایی و کور کردن چشم سالم، باید به سالی که قرار است دیه کوری چشم در آن پرداخت شود توجه نمود. به عنوان مثال دیه کامل انسان در سال ۱۳۹۹، به میزان سیصد و سی میلیون تومان تعیین شده است که برای دیه از بین بردن هر دو چشم، مرتکب باید سیصد و سی میلیون تومان دیه بدهد .
دیه از بین بردن بینایی یک چشم: طبق آنچه در قسمت قبل ذکر شد، دیه از بین بردن بینایی و یا کور کردن یکی از چشم ها، نصف دیه کامل انسان می باشد .
درباره دیه کور کردن چشم باید این نکته را در نظر داشت که در این باره آنچه مد نظر است چشمی است که بینایی دارد ؛ هرچند میزان بینایی آن متفاوت باشد ( چشم ضعیف بوده ) یا اینکه چشم دارای شب کوری یا انحراف باشد.
** دیه از بین بردن چشم کسی که تنها یک چشم بینا دارد **
بعضی از افراد تنها دارای یک چشم بینا هستند . در قانون مجازات اسلامی ماده ۶۹۱ دیه از بین بردن چشم کسی که تنها یک چشم بینا دارد، مشخص شده است . طبق این ماده دیه یک چشم بینا در دو حالت در نظر گرفته می شود :
الف) اگر علت نابینایی چشم دیگر، نابینایی مادرزادی بوده و یا در اثر دلیلی غیر جنایی از بین رفته باشد: دیه چشم بینا، دیه کامل است .
ب) اگر چشم دیگر به علت قصاص یا جنایتی که استحقاق دیه آن را داشته از دست رفته باشد: دیه چشم بینا، نصف دیه کامل خواهد بود .
** دیه کاهش بینایی **
گاهی عملی باعث کاهش بینایی می شود و موجب می شود لکه دائمی ای در چشم به وجود بیاید که مانع بینایی قسمتی از چشم شود. دیه کاهش بینایی به دو صورت تعیین می شود:
الف) در صورتی که تعیین میزان مقداری از چشم که نا بینا شده است ممکن باشد، به همان نسبت دیه دارد .
ب) در صورتی که تعیین میزان مقداری از چشم که بینایی خود را از دست داده است ممکن نباشد، ارش در نظر گرفته خواهد شد . ارش مبلغی است که قاضی با توجه به نظر کارشناس درباره میزان ورود صدمه مشخص می کند .
** نکته مهمی که در دیه چشم باید به آن توجه کرد این است که اگر از بین رفتن بینایی بخاطر از حدقه در آوردن چشم باشد ، تنها دیه بیرون آوردن چشم برای آن خواهد بود ولی اگر دیه نابینایی بخاطر صدمه ی دیگری مثل ضربه زدن به سر باشد که باعث شود بینایی نیز از بین برود یا کاهش یابد، برای هر کدام از این اعمال ( ضربه زدن به سر و نابینایی یا کاهش بینایی ) به طور جداگانه دیه محاسبه خواهد شد .
** درآوردن و یا از بین بردن دو چشم بینا دیه کامل و هریک از آنها نصف دیه دارد. چشمهایی که بینایی دارند در این حکم یکسانند هرچند میزان بینایی آنها متفاوت باشد یا از جهات دیگر مانند شب کوری و منحرف بودن با هم فرق داشته باشند.
تبصره ۱ ـ
هرگاه لکه دائمی موجود در چشم مانع بینایی قسمتی از چشم گردد، درصورتی که تعیین مقدار آن ممکن باشد به همان نسبت از دیه کسر و در غیر این صورت، ارش پرداخت می شود.(ماده۵۸۷)
تبصره ۲ ـ
بر طبق احکام دیه کامل زن و مرد درآوردن و یا از بین بردن چشم بینای کسی که فقط یک چشم بینا دارد و چشم دیگرش نابینای مادرزادی و یا به علل غیرجنایی از بین رفته باشد موجب دیه کامل است لکن اگر چشم دیگرش را در اثر قصاص یا جنایتی که استحقاق دیه آن را داشته است از دست داده باشد دیه چشم بینا، نصف دیه کامل می باشد.ماده(۵۸۸)
تبصره ۳ ـ
دیه درآوردن و یا از بین بردن هر چشمی که بینایی ندارد یک ششم دیه کامل است.(ماده۵۸۹)
تبصره ۴ ـ
دیه مجموع چهارپلک دوچشم، دیه کامل، دیه هریک از پلکهای بالا، یک ششم دیه کامل و دیه هر یک از پلکهای پایین، یک چهارم دیه کامل است.(ماده۵۹۰)
تبصره ۶ ـ
هرگاه کسی چشم و پلک را یکجا از بین ببرد، هریک دیه جداگانه دارد.
تبصره ۷ ـ
شکافتن هریک از پلکهای بالا، موجب یک ششم دیه و شکافتن هریک از پلکهای پایین، موجب یک چهارم دیه است.(ماده۵۹۱)
** دیه کامل پلک زن و مرد **
هر چشم دارای دو پلک(بالا و پایین) است و قطع چهار پلک بنابر مشهور موجب دیه کامل است؛ خواه چشم، مژه و بینایی داشته باشد یا نداشته باشد. در مقدار دیه هر پلک به تنهایی اختلاف است. بنابر مشهور در پلک بالا یک سوم دیه یک چشم و در پلک پایین نصف دیه یک چشم ثابت است. برخی در هر پلک، یک چهارم دیه، برخی دیگر در پلک بالا قائل به دو سوم و در پلک پایین قائل به یک سوم دیه یک چشم شدهاند. دیه پلک، جدای از دیه چشم است. بنابر این در آسیب رساندن به هر دو چشم و چهار پلک دو دیه کامل ثابت میشود
دیه چشم، دیه پلک و دیه بینایی، هر کدام به طور جداگانه بیان می گردد:
دیه چشم:
- در آوردن و یا از بین بردن دو چشم بینا طبق قانون دیه اعضای بدن دیه کامل و هر یک از آنها نصف دیه دارد، چشم هایی که بینایی دارند در این حکم یکسانند هر چند میزان بینایی آنها متفاوت باشد یا از جهات دیگر مانند شب کوری و منحرف بودن با هم فرق داشته باشند .
- هرگاه لکه دائمی موجود در چشم مانع بینایی قسمتی از چشم گردد، در صورتی که تعیین مقدار آن ممکن باشد به همان نسبت از دیه کسر و در غیر اینصورت، ازش پرداخت می شود .
- درآوردن و یا از بین بردن چشم بینای کسی که فقط یک چشم بینا دارد و چشم دیگرش نابینای مادر زادی و یا به علل غیر جنایی از بین رفته باشد موجب دیه کامل است لکن اگر چشم دیگرش را در اثر قصاص یا جنایتی که استحقاق دیه آن را داشته است از دست داده باشد دیه چشم بینا، نصف دیه کامل می باشد .
- دیه در آوردن و یا از بین بردن هر چشمی که بینایی ندارد یک ششم دیه کامل است .
دیه پلک :
- دیه مجموع چهار پلک دو چشم، دیه کامل و دیه هر یک از پلک های بالا، یک ششم دیه کامل و دیه هر یک از پلک های پایین، یک چهارم دیه کامل اعضای بدن است .
۳) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز بینی
در بحث احکام دیه کامل اعضای بدن زن و مرد به قسمت دیه بینی میپردازیم که شامل ۱۸ مورد کلی و چند مورد خاص محاسبه دیه به نرخ روز می باشد:
حالت ۱) قطع کردن و یا از بین بردن تمام بینی یا نرمهای که پایین استخوان بینی است دیه کامل دارد.
حالت ۲) از بین بردن تمام نرمه با تمام یا مقداری از استخوان بینی در صورتی که در یک دفعه باشد، موجب دیه کامل است.
حالت ۳) لکن اگر نرمه بینی در یک دفعه و تمام یا مقداری از استخوان بینی در دفعه دیگر از بین برود، برای نرمه دیه کامل و برای استخوان، ارش تعیین میشود.
حالت ۴) شکستن استخوان بینی درصورتی که موجب فساد بینی و از بین رفتن آن شود، دیه کامل دارد.
حالت ۵) چنانچه بدون عیب و نقص اصلاح شود موجب یک دهم دیه کامل است و اگر با عیب و نقص بهبود پیدا کند، موجب ارش است.
حالت ۶) درکج شدن بینی یا شکستن استخوان بینی که منجر به فساد آن نشود، ارش ثابت میشود.
حالت ۷) از بین بردن هریک از پرههای بینی یا پرده میان دو سوراخ، موجب یک سوم دیه کامل است.
حالت ۸) فلج کردن بینی، موجب دو سوم دیه کامل است.
حالت ۹) از بین بردن بینی فلج، موجب یک سوم دیه کامل است.
حالت ۱۰) سوراخ کردن هر دو طرف بینی و پرده فاصل میان آن، خواه با پارگی همراه باشد خواه نباشد، درصورتی که باعث از بین رفتن بینی یا نوک آن نشود، موجب یک سوم دیه کامل است.
حالت ۱۱) سوراخ کردن هر دو طرف بینی و پرده فاصل میان آن، خواه با پارگی همراه باشد خواه نباشد، درصورتی که باعث از بین رفتن بینی یا نوک آن نشود، و اگر بهبود یابد، موجب یک پنجم دیه کامل است.
حالت ۱۲) دیه سوراخ کردن یک طرف بینی درصورتی که بهبود نیابد یک نهم دیه کامل است.
حالت ۱۳) دیه سوراخ کردن یک طرف بینی درصورتی که بهبود یابد، یک بیستم دیه کامل است.
حالت ۱۴) دیه سوراخ کردن یک طرف بینی با پرده وسط آن درصورتی که بهبود نیابد دو نهم دیه کامل است.
حالت ۱۵) دیه سوراخ کردن یک طرف بینی با پرده وسط آن درصورتی که بهبود یابد، یک پانزدهم دیه کامل اعضای بدن است.
حالت ۱۶) دیه پاره کردن بینی در صورتی که سبب از بین رفتن بینی یا نوک آن نشود، یک سوم دیه کامل دارد.
حالت ۱۷) دیه پاره کردن بینی درصورتی که سبب از بین رفتن بینی یا نوک آن نشود، اگر بهبود یابد یک دهم دیه کامل است.
حالت ۱۸) دیه از بین بردن نوک بینی که محل چکیدن خون است، نصف دیه کامل میباشد.
** شکستن بینی توسط شوهر **
یکی از شرایط قصاص کردن این است که نباید از مقدار جنایت وارد شده بیشتر باشد و نباید قصاص موجب تلف جانی یا صدمه عضو دیگری نشود از آنجایی که این امر در شکستگی ممکن نمی باشد درست این است که بگوییم شکستن اعضا و استخوان های بدن قصاص ندارد زیرا یا موجب مرگ بزهکار است یا بیشترشدن از جنایت است و در اینگونه موارد قصاص به دیه تبدیل می شود حتی اگر بزهکار به قصاص رضایت دهد نیز امکان قصاص کردن او فراهم نیست. در شکستگی بینی زن توسط شوهر نیز حکم دیه ثابت است و زن طبق ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی که در آن ضرب و شتم را از مصادیق عسر و حرج زن دانسته میتوان درخواست طلاق مطرح کرد
۴) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز لاله گوش
در قانون مجازاتهای اسلامی و بحث احکام دیه کامل زن و مرد به مبحث دیه لاله گوش و دیه شنوایی و نحوه محاسبه میپردازیم. تاثیر هر یک از آسیبها (شکستگی، قطع و از بین بردن و …) در میزان دیه لاله گوش و دیه شنوایی با توجه به نسبت آن به کل دیه اعضای بدن محاسبه میشود.
حالت ۱) در شرایطی که حدود و اندازه دیه لاله گوش و دیه شنوایی در قوانین مشخص نشده باشد، به آن نوع آسیب ارش تعلق میگیرد.
حالت ۲) از بین بردن دو لاله گوش، دیه کامل و از بین بردن هریک از آنها نصف دیه کامل دارد.
تبصره :
از بین بردن نرمه هر گوش، موجب یک ششم دیه کامل است.
حالت ۳) پاره کردن لاله یک گوش، موجب یک ششم دیه کامل و پاره کردن نرمه یک گوش، موجب یک نهم دیه کامل است و در هر دو مورد در صورت بهبودی کامل، ارش ثابت است.
حالت ۴) فلج کردن لاله هر گوش، دوسوم دیه آن و بریدن لاله گوش فلج شده، یک سوم دیه آن را دارد.
حالت ۵) هرگاه لاله گوش به نحوی قطع شود که استخوان زیر آن ظاهر گردد علاوه بر دیه لاله گوش، دیه موضحه نیز باید پرداخت شود.
حالت ۶) گوش شنوا و ناشنوا یا معیوبی که لاله آن سالم و دارای حس و حیات کامل باشد در احکام این فصل یکسان هستند.
حالت ۷) پاره کردن پرده گوش، موجب ارش است و اگر در اثر آن حس شنوایی نیز از بین برود یا نقصان پیدا کند، دیه آن نیز باید پرداخت شود.
حالت ۸) هرگاه آسیب رساندن به گوش به حس شنوایی سرایت کند یا موجب سرایت به استخوان و شکستگی آن شود هر کدام دیه جداگانهای دارد.
۵) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز لب انسان
لب یکی از اعضای بدن است که انسان از طریق آن یک سری نیاز ها مانند سخن گفتن و غذا خوردن را انجام می دهد. وارد کردن آسیب و جراحت به لب موجب مجازات است. این مجازات در قانون مجازات اسلامی ۹۲ مشخص شده است. مجازات دیه یکی از انواع مجازات اصلی است که در قانون مجازات اسلامی میزان آن مشخص شده است؛ البته در مواردی که این مقدار مشخص نشده است قانون گذار به قاضی این اجازه را داده است تا با توجه به نظر کارشناسی مقدار دیه را مشخص کند که به این مقدار، ارش گفته می شود.
هم چنین در قانون محاسبه دیه به نرخ روز ذکر شده است که مسئول پرداخت دیه باید در زمان مشخص شده پرداخت دیه، آن را بپردازد در غیر این صورت طبق ماده ۲ قانون محکومیت های مالی می توان از او بابت امتناع از پرداخت مبلغ دیه، شکایت کرد. برای اینکه مقدار دیه آسیب به لب را بررسی کنیم ابتدا باید بدانیم حدود لب در قانون به چه میزان است . حدود لب بالا از نظر عرض مقداری است که لثه را می پوشاند و به دو روزنه و دیواره بینی متصل و طول آن همان طول دهان است و حدود لب پایین از نظر عرض، مقداری است که لثه را می پوشاند و طول آن همان طول دهان است. حاشیه گونه ها جزء لب ها محسوب نمی شود .
حال که حدود لب را شناختیم، در این مقاله به بررسی مقدار دیه از بین رفتن لب انسان ، دیه جمع شده لب و دیه سست و فلج شدن لب می پردازیم :
۱) از بین بردن دو لب، دیه کامل و هریک، نصف دیه کامل اعضای بدن دارد و دیه از بین بردن مقداری از لب به نسبت تمام لب محاسبه می شود.(مطابق ماده ۶۰۷ق.م.ا)
تبصره :
حدود لب بالا از نظر عرض، مقداری است که لثه را میپوشاند و به دو روزنه و دیواره بینی متصل و طول آن همان طول دهان است و حدود لب پایین از نظر عرض، مقداری است که لثه را میپوشاند و طول آن همان طول دهان است. حاشیه گونه ها جزء لبها محسوب نمی شود.
۲) جنایتی که باعث جمع شدن یک یا دو لب و یا قسمتی از آن گردد موجب ارش است خواه موجب نمایان شدن دندانها بشود خواه نشود.(مطابق ماده ۶۰۸ق.م.ا)
۳) جنایتی که موجب سست و فلج شدن هریک از لبها گردد به گونه ای که با خنده و مانند آن از دندانها کنار نرود، موجب دوسوم دیه یک لب و از بین بردن هریک از لبهای سست و فلج شده موجب یکسوم دیه آن است.(مطابق ماده۶۰۹ق.م.ا)
۴) شکافتن هر دو لب به نحوی که باعث نمایان شدن دندانها شود، یکسوم دیه کامل اعضای بدن و در صورت بهبودی بدون عیب، یک پنجم دیه کامل دارد. شکافتن یک لب موجب یک ششم دیه کامل و درصورت بهبودی بدون عیب، موجب یک دهم دیه کامل است.(مطابق ماده۶۱۰ق.م.ا)
تبصره :
جراحات وارده بر لب هرگاه باعث نمایان شدن دندانها نگردد در صورتی که از مصادیق حارصه، دامیه و متلاحمه باشد، حکم جراحات مذکور را دارد.
۶) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز زبان انسان
۱) قطع و یا از بین بردن تمام زبان گویا موجب دیه کامل است و دیه از بین بردن قسمتی از آن به نسبت گویایی از بین رفته است که با تقسیم تمام دیه به حروف محاسبه می شود.(مطابق ماده ۶۱۱ق.م.ا)
تبصره ۱ :
دیه از بین بردن ادای هر حرف با توجه به حروف زبان تکلم مجنیٌ علیه تعیین می شود مانند اینکه از بین بردن قدرت ادای یک حرف شخص فارسی زبان، یک سی ودوم دیه کامل است.
تبصره ۲ :
شخصی که دارای لکنت زبان است و یا به کندی یا تندی سخن میگوید یا برخی از حروف را نمی تواند تلفظ کند، گویا محسوب می شود.
۲) قطع و از بین بردن تمام زبان لال موجب یک سوم دیه کامل است و از بین بردن مقداری از آن، موجب همان مقدار دیه به نسبت مساحت تمام زبان است.(مطابق ماده ۶۱۲ق.م.ا)
تبصره :
لال اعم از مادرزادی و عارضی است لکن کسی که به واسطه عارضه ای به طور موقت قادر به سخن گفتن نیست، گویا محسوب می شود.
۳) هرگاه شخصی مقداری از زبان کسی را قطع کند و موجب از بین رفتن قدرت ادای تعدادی از حروف گردد و شخص دیگری مقداری دیگر از زبان او را قطع کند و موجب از بین رفتن قدرت ادای تعداد دیگری از حروف شود هر شخص به نسبت تعداد حروفی که قدرت ادای آنها را از بین برده است، ضامن می باشد.(مطابق ماده ۶۱۳ق.م.ا)
۴) قطع و از بین بردن تمام زبان کودکی که زمان سخن گفتن او فرا نرسیده، موجب دیه کامل است لکن اگر بعداً معلوم شود که لال بوده است، مازاد بر یک سوم دیه مسترد می شود.(مطابق ماده ۶۱۴ق.م.ا)
۵) هرگاه قسمتی از زبان کودکی که زمان سخن گفتن او فرا نرسیده است، قطع شود به میزان نسبت مساحت قطع شده، دیه پرداخت می شود لکن اگر بعداً معلوم شود که کودک لال بوده است، دوسوم آن مسترد می گردد و چنانچه معلوم شود که گویا بوده است، درصورتی که دیه حروف از بین رفته از دیه نسبت گویایی از بین رفته بیشتر باشد، مابه التفاوت آن باید پرداخت شود.(مطابق ماده ۶۱۵ق.م.ا)
۷)نحوه محاسبه دیه به نرخ روز دندان
از بین بردن تمام دندان های بیست و هشت گانه دیه کامل اعضای بدن دارد که به ترتیب زیر توزیع می شود:
۱) دندان های جلو از جمله: پیش، چهار تایی و نیش که هر کدام دو عدد در بالا و دو عدد پایین که جمعا ۱۲ عدد می باشد و دیه هر کدام یک بیستم دیه کامل است .
۲) دندان های عقب: عبارت از دندان های که در چهار سمت پایانی از بالا و پایین در هر کدام یک ضاحک و سه ضرس قرار دارد که جمعا ۱۶ عدد می باشد و دیه هر کدام یک چهلم دیه کامل میباشد .
۳)دندان های اضافی: عبارت از دندان های که به هر نام و به هر نحو رویید باشد اگردر کندن آنها نقصی حال شود ارش ثابت می گردد و اگر هیچ گونه نقصی حاصل نشود ارش نیز ندارد .
لازم به ذکر است طبق تبصره ماده ۶۱۷ق.م.ا. استثنائاتی وجود دارد :
الف) هرگاه در کندن دندان زائد نقصی حاصل نشود لکن جراحتی به وجود آید، برای جراحت مزبور،ارش ثابت است.
ب) هرگاه در مورد اینکه دندان کنده شده اصلی است یا زائد، تردید وجود داشته باشد و بارجوع به کارشناس، زائد یا اصلی بودن آن مشخص نشود، اقل الامرین از دیه دندان اصلی و ارش دندان زائد پرداخت می شود.
۴) هرگاه دندان های اصلی دائمی از بیست و هشت عدد کمتر باشد به همان نسبت از دیه کامل کاهش می یابد و یا خلقتا کمتر باشد یا در اثر عارضه کم شده باشد. مطابق ( ماده ۶۱۸ق.م.ا.)
۵) در میزان دیه تفاوتی میان دندان هایی که رنگ های گوناگون دارند ، وجود ندارد و اگر دندانی در اثر جنایت، سیاه شود نیفتد دیه آن دو سوم دیه همان دندان است و دیه دندانی که قبلا سیاه شده است یک سوم دیه همان دندان است. مطابق (ماده ۶۱۹ق.م.ا.)
۶) ایجاد ترک یا لق کردن دندان هرگاه در حکم از بیین بردن ان باشد، موجب دیه همان دندان و در غیر این صورت موجب ارش است. مطابق (ماده۶۲۰ق.م.ا)
۷) کندن دندان لق یا ترک خورده که منفعت آن باقی است موجب دیه همان دندان است و در غیر این صورت موجب ارش است. مطابق(۶۲۱ق.م.ا)
۸) شکستن مقداری از دندان که نمایان است با بقای ریشه دیه همان دندان است و اگر بعد از شکستن مقدار مزبور ریشه را بکند خواه مرتکب کسی باشد که مقداری نمایان دندان را شکسته است یا دیگری ارش تعیین می شود. مطابق(ماده۶۲۲ق.م.ا)
۹) درکندن دندان شیری یک صدم دیه کامل ثابت است مگر اینکه کندن آن موجب گردد دندان دائمی نروید که در آنصورت باید دیه کامل اعضای بدن پرداخت شود.مطابق (ماده ۶۲۳ق.م.ا)
**نکته : شکستن، معیوب کردن و شکافتن دندان شیری موجب ارش است.
۸) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز فک
در این قسمت از مبحث احکام دیه کامل زن و مرد به بررسی دیه انواع آسیب های وارد بر فک و نحوه محاسبه آن طبق قوانین احکام دیه اعضای بدن می پردازیم. دیه فک در مواد ۶۲۹ تا ۶۳۳ قانون مجازات اسلامی تعیین شده است. هرکدام از انواع آسیبهای وارد بر فک شامل (شکستگی، قطع و از بین بردن، کندن، فلج کردن و …) دارای دیه جداگانه می باشد که به نسبت میزان کل دیه محاسبه می شود.
قبل از ورود به بحث باید گفت در صورتیکه میزان و اندازه دیه فک در قوانین مشخص نشده باشد، به آن نوع آسیب ارش تعلق خواهد گرفت. مقدار ارش بر حسب نظر قاضی و پس از جلب نظر کارشناس تعیین می شود.
** قطع و از بین بردن فک**
دیه از بین بردن و یا قطع کردن دو استخوان چپ و راست فک که محل رویش دندانهای پایین می باشد، دیه کامل یک انسان (یعنی ۳۳۰ میلیون تومان) می باشد و دیه از بین بردن هر کدام از آنها نصف دیه کامل (یعنی ۱۶۵ میلیون تومان می باشد) و از بین بردن مقداری از آنها نیز به همان نسبت دیه دارد. (ماده ۶۲۹ قانون مجازات اسلامی)
دیه از بین بردن دندان همراه با فک: دیه فک، مستقل از دیه دندان و سایر اعضا است و در صورتیکه همراه با فک، دندان یا غیر آن نیز از بین برود یا آسیب ببیند هر کدام دارای دیه یا ارش جداگانه می باشد. ( ماده ۶۳۰ قانون مجازات اسلامی )
دیه آسیبی که منجر به کندی حرکت فک شود: حادثهای که منجر به کندی حرکت فک شود، موجب ارش است و در صورتی که مانع جویدن یا موجب نقص در آن نیز شود، ارش آن هم افزوده میشود. ( ماده ۶۳۱ قانون مجازات اسلامی)
دیه از بین بردن فک بالا: از بین بردن تمام یا قسمتی از فک بالا، موجب ارش است. ارش دیه ای است که میزان آن در قانون احکام دیه کامل زن و مرد تعیین نشده و توسط قاضی و پس از جلب نظر کارشناس تعیین می شود. (ماده ۶۳۲ قانون مجازات اسلامی )
** دیه شکستگی های فک **
دیه قطع و از بین بردن و شکستن فکدیه شکستگی استخوان فک پایین: شکستگی استخوان فک پایین مشمول حکم شکستگی استخوان است. طبق قاعده عمومی شکستگی استخوان بنابر ماده (۵۶۹ قانون مجازات)، دیه شکستن استخوان هر عضو، یک پنجم دیه آن عضو و چنانچه بدون عیب درمان شود، چهار پنجم دیه شکستن آن می باشد.
دیه شکستگی استخوان فک بالا: مشمول حکم شکستگی استخوانهای سر و صورت است. (ماده ۶۳۳ قانون مجازات اسلامی)
** دیه فلج کردن فک **
دیه فلج کردن فک پایین: فلج کردن فک پایین، دو سوم دیه کامل و قطع کردن یا از بین بردن فک فلج، یک سوم دیه کامل اعضای بدن دارد. (ماده ۶۳۴ قانون مجازات اسلامی)
نکته : لازم به ذکر است دیه فک مجزا از دیه دندان می باشد و به طور مستقل محاسبه میگردد.
۱) قطع یا از بین بردن دو استخوان چپ و راست فک که محل رویش دندان های پایین است ، دیه کاملف هر کدام از انها نصف دیه کامل و مقدار ی از انها به همان نسبت دیه دارد .(ماده ۶۲۹ق.م.ا)
۲) دیه فک، مستقل از دیه دندان است و اگر دندان و غیر با فک از بین برود هرکدام دیه یا ارش جداگانه دارد.(ماده۶۳۰ق.م.ا)
۳) جنایتی که موجب کند بودن حرکت فک شود ارش دارد و چنانچه مانع جویدن یا موجب نقصان شود ارش ان نیز افزوده می شود. (۶۳۱ق.م.ا)
۴) از بین بردن تمام یا قسمتی از فک بالا، موجب ارش است.(۶۳۲ق.م.ا)
۵) شکستگی استخوان فک پایین مشموا حکم شکستگی استخوان و شکستگی استخوان فک بالا مشموا حکم شکستگی استخوان های سر و صورت است.(۶۳۳ق.م.ا)
۶) فلج کردن فک پایین دو سوم دیه کامل و قطع فک فلج، یک سوم دیه کامل اعضای بدن .(۶۳۴ق.م.ا)
۹) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز گردن
احکام دیه کامل زن و مرد مربوط به دیه شکستن گردن در مواد ۶۲۶ تا ۶۲۸ قانون مجازات اسلامی به شرح زیر آورده شده است:
۱) دیه شکستن گردن و گچ شدن آن در ماده ۶۲۰ قانون مجازات امده است. طبق این ماده برای دیه شکستن گردن گچ شدن و خمیدگی آن دو حالت درنظر گرفته شده است.
۲)کج شدن و خمیدگی گردن در اثر شکستگی در صورت عدم بهبود و باقی ماندن این حالت موجب دیه کامل و در صورت بهبودی و زوال حالت خمیدگی و کج شدگی موجب ارش است.
۳) شکستگی گردن بدون کج شدن و خمیدگی آن موجب ارش است .
۴) جنایت بر گردن که مانع فرو بردن یا جویدن غذا و یا نقص آن و یا مانع حرکت گردن شود موجب ارش .
۱۰) احکام دیه دست و پا در قانون مجازات اسلامی
احکام و مواد قانونی مربوط به دیه اعضای بدن انسان که در این قسمت مربوط به عضو دست و پا میباشد به شرح زیر است:
۱) قطع کردن و یا از بین بردن هریک از دستها از مفصل مچ به شرط آنکه دارای انگشتان کامل باشد، موجب نصف دیه کامل است، حتی اگر به هر علت فرد دارای یک دست باشد.(مطابق ماده۶۳۵ق.م.ا)
۲) قطع تمام انگشتان یک دست از انتهای انگشتان یا تا مچ، موجب نصف دیه کامل اعضای بدن است.(مطابق ماده۶۳۶ق.م.ا)
۳) قطع کردن و یا از بین بردن کف دستی که به هر علت دارای انگشت نمیباشد، ارش به آن تعلق میگیرد.(مطابق ماده ۶۳۷ق.م.ا)
تبصره :
در قطع کردن و یا از بین بردن کف دستی که کمتر از پنج انگشت دارد، علاوه بر دیه آن انگشتان، نسبتی از ارش کف دست نیز ثابت است، بدین ترتیب که اگر مچ دست دارای یک انگشت باشد، علاوه بر دیه یک انگشت، چهارپنجم ارش کف دست و اگر دارای دو انگشت باشد، علاوه بر دیه دو انگشت، سه پنجم ارش کف دست و اگر دارای سه انگشت باشد، علاوه بر دیه سه انگشت، دوپنجم ارش کف دست و اگر دارای چهار انگشت باشد، علاوه بر دیه چهار انگشت، یک پنجم ارش کف دست نیز پرداخت میشود.
۴) قطع دست دارای ساعد از آرنج، چه کف دست داشته باشد یا نداشته باشد، نصف دیه کامل دارد.(مطابق ماده ۶۳۸ق.م.ا)
نکته : قطع دست دارای بازو از شانه، چه آرنج داشته باشد یا نداشته باشد، نصف دیه کامل دارد.
۵) دستی که دارای انگشتان است اگر بالاتر از مفصل مچ و نیز دستی که دارای ساعد است اگر بالاتر از آرنج قطع گردد علاوه بر نصف دیه کامل، موجب ارش مقدار زائدی که قطع شده نیز میباشد.(مطابق ماده ۶۳۹ق.م.ا)
۶) قطع دست اصلی کسی که از مچ یا آرنج یا شانه دارای دو دست است، نصف دیه کامل به او تعلق میگیرد و قطع دست زائد موجب ارش است.(مطابق ماده ۴۰ق.م.ا)
نکته : تشخیص دست اصلی و زائد برعهده کارشناس مورد اطمینان است.
۷) دیه هریک از انگشتان اصلی دست، یک دهم دیه کامل است.(مطابق ماده ۶۴۱ق.م.ا)
۸) بریدن یا از بین بردن هر بند انگشت غیر شست، موجب یک سوم دیه آن انگشت و هر بند انگشت شست، موجب نصف دیه شست است.(مطابق ماده ۶۴۲ق.م.ا)
۹) دیه انگشت زائد، یک سوم دیه انگشت اصلی و دیه بندهای انگشت زائد، یک سوم دیه همان بند اصلی و دیه بند زائد انگشت اصلی یک سوم دیه بند اصلی همان انگشت است.(مطابق ماده ۶۴۳ق.م.ا)
تبصره :
درصورتی که بند انگشت دارای نقص باشد به همان میزان از مقدار دیه آن کاسته میشود.
۱۰) دیه فلج کردن هر دست دوسوم دیه دست، دیه فلج کردن هر انگشت دوسوم دیه همان انگشت.(مطابق ماده ۶۴۴ق.م.ا)
تبصره :
دیه قطع دست فلج یک سوم دیه دست و دیه قطع انگشت فلج یک سوم دیه همان انگشت است.
۱۱) دیه از بین بردن ناخن به طوری که دیگر نروید یا فاسد و معیوب بروید، یک درصد دیه کامل و اگر بدون عیب بروید، نیم درصد دیه کامل اعضای بدن میباشد.(مطابق ماده ۶۴۵ق.م.ا)
۱۲) احکام ذکر شده در احکام دیه کامل زن و مرد در دیه دست و انگشتان آن، در پا و انگشتان آن نیز به همان صورت است.(مطابق ماده ۶۴۶ق.م.ا)
۱۱) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز ستون فقرات نخاع و نشیمنگاه
ستون فقرات یا ستون مهره ها بخش اصلی استخوان بندی در نیم تنه بالایی انسان است که از بدن حمایت می کند و به انسان کمک می کند تا بدن خود را صاف نگه دارد، بچرخد، خم شود و راه برود . بنابراین آسیب به ستون فقرات می تواند صدمات غیر قابل جبرانی به افراد وارد کند . از این رو قانون گذار برای صدمه ای که به ستون فقرات وارد شود مجازات دیه تعیین کرده است .
مجازات دیه در نظر گرفته شده برای صدمه به ستون فقرات طبق قوانین احکام دیه اعضای بدن ، یک مجازات اصلی است که مقدار آن در قانون براساس منابع فقهی مشخص شده است. البته در مواردی که این مقدار بیان نشده باشد قانون گذار به قاضی این اجازه را داده است که خود اقدام به تعیین دیه کند که قاضی این کار را بر اساس نظر پزشکی قانونی انجام خواهد داد. با توجه به اهمیتی که ستون فقرات برای بدن دارد در این مقاله به بررسی محاسبه دیه به نرخ روز شکستن ستون فقرات در صورت عدم درمان، دیه شکستن ستون فقرات در صورت درمان، دیه شکستن ستون فقرات منجر به فلج شدن پاها می پردازیم
دیه شکستن ستون فقرات به ترتیب ذیل است:
الف- شکستن ستون فقرات درصورتی که اصلاً درمان نشود و یا بعد از علاج به صورت خمیده درآید، موجب دیه کامل اعضای بدن است.
ب- شکستن ستون فقرات که بی عیب درمان شود ولی موجب از بین رفتن یکی از منافع گردد مانند اینکه مجنیٌ علیه توان راه رفتن یا نشستن نداشته باشد و یا توان جنسی یا کنترل ادرار وی از بین برود، موجب دیه کامل است.
پ- شکستن ستون فقرات که درمان نشود و موجب عوارضی از قبیل موارد مندرج در بند(ب) شود، علاوه بر دیه کامل شکستگی ستون فقرات، موجب دیه یا ارش هریک از عوارض حاصله نیز است.
ت- شکستن ستون فقرات که بدون عیب درمان شود، موجب یک دهم دیه کامل است.
ث- شکستن ستون فقرات که موجب فلج و بی حس شدن پاها گردد علاوه بر دیه ستون فقرات، موجب دوسوم دیه برای فلج دو پا نیز است.
تبصره ۱ :
مراد از شکستن ستون فقرات، شکستن یک یا چند مهره از مهره های ستون فقرات به جز مهره های گردن و استخوان دنبالچه می باشد.
تبصره ۲ :
جنایتی که سبب خمیدگی پشت شود بدون آنکه موجب شکستن ستون فقرات گردد درصورتی که خمیدگی درمان نشود، موجب دیه کامل و درصورتی که بدون عیب درمان شود، دیه آن یک دهم دیه کامل است.
احکام و مواد قانونی دیه کامل مربوط به دیه اعضای بدن زن و مرد که در این قسمت مربوط به دیه ستون فقرات نخاع و نشیمنگاه میباشد به شرح زیر است:
۱) قطع نخاع دیه کامل و قطع جزئی از آن به نسبت مساحت عرض، دیه دارد.ماده(۶۳۸)
۲) هرگاه قطع نخاع موجب عیب عضو دیگر شود، حسب مورد دیه یا ارش آن عضو بر دیه نخاع افزوده می شود.ماده(۶۴۰)
۳) از بین بردن دو کپل به نحوی که به استخوان برسد، دیه کامل و هر کدام از آنها، نصف دیه کامل اعضای بدن و قسمتی از آن، به همان نسبت دیه دارد.ماده(۶۴۱)
۴) شکستن استخوان دنبالچه، موجب ارش است مگر آنکه جنایت مزبور باعث شود مجنیٌ علیه قادر به ضبط مدفوع نباشد که در این صورت دیه کامل دارد و اگر قادر به ضبط مدفوع باشد ولی قادر به ضبط باد نباشد، ارش آن نیز پرداخت می شود.ماده(۶۴۲)
۵) هرگاه صدمه ای که به حد فاصل بیضه ها و مقعد وارد شده است موجب عدم ضبط ادرار یا مدفوع یا هردو گردد، یک دیه کامل دارد.ماده(۶۴۳)
** دیه شکستگی ستوان فقرات **
بر طبق ماده ۶۴۷ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲:
۱- شکستن ستون فقرات در صورتی که اصلاً درمان نشود یا بعد از علاج به صورت خمیده درآید: دیه کامل
۲- شکستگی ستون فقرات که بی عیب درمان شود، ولی موجب از بین رفتن یکی از منافع گردد: دیه کامل
۳- شکستگی ستون فقرات که درمان نشود و موجب عوارضی گردد: علاوه بر دیه کامل شکستگی ستون فقرات، موجب دیه یا ارش هر یک از عوارض حاصله نیز هست.
۴- شکستن ستون فقرات که بدون عیب درمان شود: یک دهم دیه کامل
۵- شکستن ستون فقرات که موجب فلج و بی حس شدن پاها گردد علاوه بر دیه ستون فقرات موجب دو سوم دیه برای فلج دو پا نیز است.
۶- جنایتی که سبب خمیدگی پشت شود بدون آنکه موجب شکستن ستون فقرات گردد در صورتی که خمیدگی درمان نشود موجب دیه کامل اعضای بدن و در صورتی که بدون عیب درمان شود دیه آن یک دهم دیه کامل است.
** دیه قطع نخاع **
مواد ۶۴۸ و ۶۴۹ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲:
۱ـ قطع تمام نخاع دیه کامل دارد، و قطع جزئی از آن به نسبت مساحت عرض، دیه دارد.
۲ـ اگر قطع نخاع موجب عیب در عضو دیگری شود، چنانچه آن عضو دارای دیه معین باشد، بر دیه کامل قطع نخاع اضافه میشود و اگر آن عضو فاقد دیه معین باشد، اَرش بر دیه کامل اضافه میشود.
** دیه شکستن دنبالچه یا استخوان نشیمنگاه **
ماده ۶۵۱ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲:
۱- شکستن استخوان دنبالچه موجب ارش است.
۲- شکستن استخوان دنبالچه که سبب شود مصدوم قادر به ضبط مدفوع نباشد، دیه کامل دارد.
۳- در شکستن استخوان دنبالچه اگر مجنی علیه قادر به ضبط مدفوع باشد، ولی قادر به ضبط باد نباشد ارش آن نیز پرداخت میشود.
** دیه دندهها **
براساس مواد ۶۵۳ و ۶۵۴ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲:
۱- دیه شکستن هر یک از دندههای محیط به قلب که از آن حفاظت میکند یک چهلم دیه کامل و دیه شکستن هر یک از دندههای دیگر یک صدم دیه کامل اعضای بدن است.
۲- کندن دنده موجب ارش است.
۳- دیه موضحه هر یک از دندهها یک چهارم دیه شکستن آن، دیه ترک خوردن هر یک از دندههای محیط به قلب یک هشتادم دیه کامل و دیه در رفتگی آن هفت و نیم هزارم دیه کامل اعضای بدن . دیه ترک خوردن هر یک از دندههای دیگر هفت هزارم دیه کامل و دیه در رفتگی آنها پنج هزارم دیه کامل است.
۱۲) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز دنده و ترقوه
دنده و ترقوه از جمله اعضای داخلی بدن هستند که به دلیل بافت استخوانی در معرض آسیب هایی از جمله شکستگی ترک خوردن و کند شدن قرار دارد. ۱دنده دوازده جفت استخوان می باشد که در دو طرف قفسه سینه قرار دارد. تعدادی از آن ها مشرف به قلب هستند و از قلب محافظت می کنند و تعدادی دیگر این وضعیت را ندارند.
دیه این دو دسته دنده با یکدیگر متفاوت می باشد و مطابق ماده (۶۵۳ قانون مجازات اسلامی) دیه شکستن هر کدام از دنده های محیط به قلب که از آن محافظت می نماید، یک چهلم دیه کامل و دیه شکستن هر کدام از دنده های دیگر، یک صدم دیه کامل می باشد.
بنابراین دیه شکسته شدن یکی از استخوان های دنده احاطه کننده قلب مطابق نرخ دیه سال ۹۹، یک چهلم دیه کامل ( ۳۳۰ میلیون تومان) که معادل ۸۲۵۰۰۰۰ می باشد و دیه استخوان دنده غیر مشرف به قلب نیز بنابر نرخ دیه کامل سال ۹۹ معادل ۳۳۰۰۰۰۰ می باشد.
** دیه کنده شدن دنده **
در قانون و احکام دیه کامل زن و مرد، میزان دیه در صورتی که کنده شود تعیین نشده است. بنابراین، میزان آن بسته به نظر قاضی و پس از جلب نظر کارشناس، تعیین می شود. و به تعبیر دیگر، ارش دارد.
دیه موضحه (جراحتی که پوست نازک روی استخوان را کنار زند و استخوان را آشکار سازد) هریک از دنده ها، یک چهارم دیه شکستن آن می باشد.
** دیه ترک خوردن هریک از دنده ها **
دیه ترک خوردن هریک از دنده های محیط به قلب، یک هشتادم دیه کامل، و دیه دررفتگی آن، هفت و نیم هزارم دیه کامل می باشد. دیه ترک خوردن هریک از دنده های دیگر هفت هزارم دیه کامل و دیه دررفتگی آنها پنج هزارم دیه کامل می باشد.
** دیه از بین بردن ترقوه **
قطع و از بین بردن دو استخوان ترقوه با هم، موجب دیه کامل و از بین بردن هر کدام از آنها، موجب نصف دیه کامل می باشد.
** دیه شکستن استخوان ترقوه به موجب قانون **
شکستن هریک از استخوانهای ترقوه چنانچه بدون عیب درمان شود، موجب چهار درصد دیه کامل و در صورتی که هرگز درمان نشود و یا با عیب درمان شود، موجب نصف دیه کامل می باشد.
** دیه ترک خوردن هریک از استخوانهای ترقوه **
چنانچه جنایتی منجر به ترک خوردن هریک از استخوان های ترقوه شود موجب سی و دو هزارم دیه کامل و دیه موضحه (جراحتی که پوست نازک روی استخوان را کنار بزند و استخوان را آشکار سازد) آن بیست و پنج هزارم، دیه دررفتگی، بیست هزارم و دیه سوراخ شدن آن، ده هزارم دیه کامل می باشد.
۱) دیه شکستن هریک از دنده های محیط به قلب که از آن حفاظت می کند، یک چهلم دیه کامل و دیه شکستن هریک از دنده های دیگر، یک صدم دیه کامل می باشد.(ماده۶۵۳)
تبصره :
کندن دنده موجب ارش است.
۲) دیه موضحه هریک از دنده ها، یک چهارم دیه شکستن آن، دیه ترک خوردن هریک از دنده های محیط به قلب، یک هشتادم دیه کامل، و دیه دررفتگی آن، هفت ونیم هزارم دیه کامل است. دیه ترک خوردن هریک از دنده های دیگر هفت هزارم دیه کامل و دیه دررفتگی آنها پنج هزارم دیه کامل است.(ماده ۶۵۴)
۳) قطع و از بین بردن دو استخوان ترقوه، موجب دیه کامل و هر کدام از آنها، موجب نصف دیه کامل است.(ماده ۶۵۵)
۴) شکستن هریک از استخوانهای ترقوه درصورتی که بدون عیب درمان شود، موجب چهار درصد دیه کامل و در صورتی که درمان نشود و یا با عیب درمان شود، موجب نصف دیه کامل است.(ماده ۶۵۶ )
۵)دیه ترک خوردن هریک از استخوانهای ترقوه، سی ودو هزارم، دیه موضحه آن، بیست و پنج هزارم، دیه دررفتگی آن، بیست هزارم و دیه سوراخ شدن آن، ده هزارم دیه کامل است.(ماده۶۵۷)
۱۳) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز ازاله بکارت و افضاء
مهرگاه ازاله بکارت غیرهمسر با مقاربت یا به هر وسیله دیگری و بدون رضایت صورت گرفته باشد موجب ضمان مهرالمثل در این مقاله به بررسی دیه آسیب به پرده بکارت و از بین رفتن آن و همچنین دیه یکی شدن دو مجرای ادرار و حیض که به آن افضاء گفته می شود خواهیم پرداخت.
مطابق قانون مجازات اسلامی و طبق قوانین احکام دیه اعضای بدن ، دیه از بین رفتن پرده بکارت در مواد ۶۵۸ تا ۶۵۹ قانون مجازات اسلامی تعیین شده است به این نحو که در صورت عدم رضایت زن، مهرالمثل ثابت می شود و در صورت رضایت به از بین رفتن بکارت نیز چیزی ثابت نمی باشد.
بنابراین وفق ماده (۶۵۸ قانون مجازات اسلامی) برای تعیین دیه از بین رفتن بکارت باید دو حالت را در نظر گرفت:
حالت رضایت زن
حالت عدم رضایت زن.
دیه از بین رفتن پرده بکارت در صورت عدم رضایت زن
۱) به موجب ماده ۶۵۸ قانون مجازات ، هرگاه از بین رفتن بکارت غیر همسر با رابطه جنسی یا به هر وسیله دیگری و بدون رضایت او صورت گرفته باشد موجب ضمان مهرالمثل است. مهرالمثل، نوعی مهریه است که براساس وضعیت اجتماعی، تحصیلی، شأن خانوادگی و… تعیین می شود.
بنابراین به موجب این ماده در صورتی مهرالمثل برای از بین رفتن بکارت ثابت می شود که شرایط خاصی وجود داشته باشد. این شرایط به شرح زیر است:
شرط اول : این ماده فقط از بین بردن بکارت غیر همسر را شامل می شود.
شرط دوم : لازم نیست از بین رفتن بکارت فقط از طریق نزدیکی صورت گرفته باشد بلکه به هر طریق دیگری نیز می تواند انجام شود.
شرط سوم : زن، رضایت نداشته باشد.
تبصره ۱ :
هرگاه ازاله بکارت با مقاربت و با رضایت انجام گرفته باشد چیزی ثابت نیست.
تبصره ۲ :
رضایت دختر نابالغ یا مجنون یا مکرَهی که رضایت واقعی به زنا نداشته در حکم عدم رضایت است.
۲) مهرگاه به همراه ازاله بکارت جنایت دیگری نیز به وجود آید مانند آنکه مثانه آسیب دیده و شخص نتواند ادرار خود را ضبط کند، جنایت مزبور حسب مورد دیه یا ارش جداگانه دارد.
۳) افضای همسر به ترتیب ذیل موجب ضمان است:
الف- هرگاه همسر، بالغ و افضاء به سببی غیر از مقاربت باشد، دیه کامل زن باید پرداخت شود.
ب- هرگاه همسر، نابالغ و افضاء به سبب مقاربت جنسی باشد علاوه بر تمام مهر و دیه کامل زن، نفقه نیز تا زمان وفات یکی از زوجین بر عهده زوج است هر چند او را طلاق داده باشد.
تبصره :
افضاء عبارت از یکی شدن دو مجرای بول و حیض یا حیض و غائط است.
۴) افضای غیرهمسر، به ترتیب ذیل موجب ضمان است:
الف- هرگاه افضاء شده نابالغ یا مکرَه بوده و افضاء به سبب مقاربت باشد، علاوه بر مهرالمثل و دیه کامل اعضای بدن زن، درصورت ازاله بکارت، ارش البکاره نیز ثابت خواهد بود و اگر افضاء به غیرمقاربت باشد، دیه کامل زن و در صورت ازاله بکارت، مهرالمثل نیز ثابت است.
ب- هرگاه افضاء با رضایت زن بالغ و از طریق مقاربت انجام گرفته باشد، تنها پرداخت دیه کامل زن ثابت خواهد بود.
پ- افضای ناشی از وطی به شبهه علاوه بر مهرالمثل و دیه، درصورت ازاله بکارت، موجب ارشالبکاره نیز می باشد.
۱۴) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز اندام تناسلی و بیضه
بیضه یکی از اندام های جنسی میباشد که مسئول باروری و تنظیم هورمون در مردان و برقراری ارتباط جنسی می باشد. بنابراین نقش فیزیولوژیکی بسیار مهمی در بدن مردان دارد. و چه بسا آسیب دیدن آن بتواند یک مرد را برای همیشه عقیم سازد و یا موجب ناتوانی های جنسی در او گردد. لذا، در قانون ما نیز برای جنایات گوناگون وارده بر بیضه دیه مقرر شده است که بر حسب نوع دیه و حتی بسته به اینکه کدام بیضه ( چپ یا راست) آسیب دیده متفاوت می باشد.
انواع آسیب های وارده بر بیضه از جمله قطع کامل، تورم و سایر جنایات و محاسبه دیه به نرخ روز هر کدام در این مقاله بررسی خواهد شد :
۱) قطع و از بین بردن اندام تناسلی مرد تا ختنه گاه و یا بیشتر از آن، موجب دیه کامل است و در کمتر از ختنه گاه به نسبت ختنه گاه محاسبه و به همان نسبت دیه پرداخت می شود.
تبصره ۱ :
طبق احکام دیه کامل زن و مرد تفاوتی بین اندام کودک، جوان، پیر، عقیم و شخصی که دارای بیضه سالم یا معیوب یا فاقد بیضه است، وجود ندارد.
تبصره ۲ :
هرگاه با یک ضربه تا ختنه گاه از بین برود و سپس مرتکب یا شخص دیگری باقیمانده یا قسمتی دیگر از اندام تناسلی را از بین ببرد، نسبت به ختنه گاه، دیه کامل و در مقدار بیشتر، ارش ثابت است.
تبصره ۳ :
هرگاه قسمتی از ختنه گاه را شخصی و قسمت دیگر از ختنه گاه را شخص دیگری قطع کند، هریک به نسبت مساحتی که از ختنه گاه قطع کرده اند، ضامن میباشند و چنانچه شخصی قسمتی از ختنه گاه را قطع کند و دیگری باقیمانده ختنه گاه را به انضمام تمام یا قسمتی از اندام تناسلی قطع کند، نسبت به جنایت اول، دیه به مقدار مساحت قطع شده از ختنه گاه و نسبت به جنایت دوم، ارش مقدار قطع شده از اندام تناسلی ثابت است.
۲) قطع اندام تناسلی فلج، موجب یک سوم دیه کامل و فلج کردن اندام سالم موجب دوسوم دیه کامل است لکن در قطع اندام عنّین ثلث دیه کامل ثابت است.
تبصره :
قطع قسمتی از اندام فلج به نسبت تمام اندام تناسلی، خواه قسمت مقطوع ختنه گاه باشد خواه غیر آن دیه دارد.
۳) قطع و از بین بردن هر یک از دو طرف اندام تناسلی زن، موجب نصف دیه کامل اعضای بدن زن است و قطع و از بین بردن بخشی از آن، به همان نسبت دیه دارد. در این حکم فرقی میان باکره و غیرباکره، خردسال و بزرگسال سالم و معیوب از قبیل رتقاء و قرناء نیست.
۴) قطع دو بیضه یکباره دیه کامل و قطع بیضه چپ، دو ثلث دیه و قطع بیضه راست، ثلث دیه دارد.
تبصره :
فرقی در حکم مذکور بین جوان و پیر و کودک و بزرگ و عنین و سالم و مانند آن نیست.
۵) دیه ورم کردن یک بیضه، دودهم دیه کامل است و اگر تورم مانع راه رفتن مفید شود دیه آن هشت دهم دیه کامل است.
۶) قطع بیضه ها یا اندام تناسلی مردانه خنثای ملحق به مرد، موجب دیه کامل است. قطع بیضه ها یا اندام تناسلی مردانه خنثای مشکل یا ملحق به زن، موجب ارش است.
۷) از بین بردن عانه مرد یا زن، موجب ارش است.
۱۵)نحوه محاسبه دیه به نرخ روز پستان
۱) قطع و از بین بردن هریک از دو پستان زن، موجب نصف دیه کامل زن و از بین بردن مقداری از آن به همان نسبت موجب دیه است و اگر همراه با از بین رفتن تمام یا بخشی از پستان مقداری از پوست یا گوشت اطراف آن هم از بین برود یا موجب جنایت دیگری گردد، علاوه بر دیه پستان، دیه یا ارش جنایت مزبور نیز باید پرداخت شود.(مطابق ماده ۶۶۹ق.م.ا)
۲) در قطع کردن شیر پستان زن یا از بین بردن قدرت تولید شیر یا متعذر کردن خروج شیر از پستان و یا ایجاد هر نقص دیگری در آن، ارش ثابت است.(مطابق۴ماده ۶۷۰ق.م.ا)
احکام دیه کامل مقرر منافع زن و مرد
۱۶) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز عقل
عقل، موهبتی الهی است که فواید آن بی نیاز از توضیح است. در فقه و نظام حقوقی موضوعه ما، امکان قصاص در برابر لطمه وارد بر عقل پذیرفته نشده است. با نفی قصاص، تنها راه ممکن برای جبران خسارت، دیه است. البته با توجه به اینکه تنها برای زوال کامل عقل دیه کامل تعیین شده است اما برای زوال ناقص آن، مقدار خاصی به عنوان دیه تعیین نشده است، لذا ناگزیر باید از ارش استفاده کرد. مطالعه قواعد حاکم برچگونگی جبران خسارت وارد برعقل، جدا از آنکه خود نوعی مرور قواعد حاکم بر دیات خواهد بود، از این رو اهمیت دارد که با توجه به تلقی عقل به عنوان منفعت، پذیرش امکان مطالبه خسارت وارد بر عقل، می تواند به نوعی موقعیت امکان مطالبه عدم النفع در فقه را مستحکم سازد. با توجه به این اهمیت انکار ناپذیر، بررسی چگونگی جبران خسارت وارد بر آن، به عنوان موضوع این مقاله انتخاب شده و سعی شده قواعد حاکم بر جبران خسارت وارد بر عقل مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.
۱) زائل کردن عقل موجب دیه کامل و ایجاد نقص در آن موجب ارش است، خواه جنایت در اثر ایراد ضربه و جراحت و خواه ترساندن و مانند آن باشد.(مطابق ماده ۶۷۵ق.م.ا)
تبصره :
در صورتی که مجنیٌ علیه دچار جنون ادواری شود ارش ثابت است.
۲) در زوال و نقصان حافظه و نیز اختلال روانی در صورتی که به حد جنون نرسد ارش ثابت است.(مطابق ماده ۶۷۶ق.م.ا)
۳) جنایتی که موجب زوال عقل یا کمشدن آن شود هرچند عمدی باشد حسب مورد، موجب دیه یا ارش است و مرتکب قصاص نمی شود.(مطابق ماده ۶۷۷ق.م.ا)
۴) هرگاه در اثر صدمه ای مانند شکستن سر یا صورت، عقل زائل شود یا نقصان یابد، هریک دیه یا ارش جداگانهای دارد.(مطابق ماده ۶۷۸ق.م.ا )
۵) هرگاه در اثر جنایتی عقل زائل گردد و پس از دریافت دیه کامل عقل برگردد، دیه مسترد و ارش پرداخت می شود.(مطابق ماده۶۷۹ق.م.ا)
۶) هرگاه در اثر جنایتی مجنیٌ علیه بیهوش شود و به اغماء برود، چنانچه منتهی به فوت او گردد، دیه نفس ثابت می شود و چنانچه به هوش آید، نسبت به زمانی که بیهوش بوده، ارش ثابت می شود و چنانچه عوارض و آسیبهای دیگری نیز بهوجود آید، دیه یا ارش عوارض مزبور نیز باید پرداخت شود.(مطابق ماده ۶۸۰ق.م.ا)
۷) جنایت بر کسی که در اغماء یا بیهوشی و مانند آن است از جهت احکام مربوط به قصاص و دیه، جنایت بر شخص هوشیار محسوب می شود(مطابق ماده ۶۸۱ق.م.ا)
۱۷) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز شنوایی
۱) از بین بردن شنوایی هر دو گوش دیه کامل و از بین بردن شنوایی یک گوش نصف دیه کامل دارد هرچند شنوایی دو گوش به یک اندازه نباشد.(طبق ماده ۶۸۲ق.م.ا)
۲) از بین بردن شنوایی گوش شنوای شخصی که یکی از گوشهای او نمیشنود، موجب نصف دیه کامل اعضای بدن است.(طبق ماده ۶۸۳ق.م.ا)
۳) کاهش شنوایی درصورتی که مقدار آن قابل تشخیص باشد به همان نسبت دیه دارد.(طبق ماده ۶۸۴ق.م.ا)
۴) هرگاه با قطع یا از بین بردن گوش و یا هر جنایت دیگری شنوایی از بین برود یا نقصان یابد هریک از جنایتها، دیه یا ارش جداگانه دارد.(طبق ماده ۶۸۵ق.م. ا)
۵) هرگاه در اثر جنایتی در مجرای شنوایی، نقص دائمی ایجاد شود به نحوی که به طور کامل مانع شنیدن گردد، دیه شنوایی ثابت است و درصورتی که نقص موقتی باشد ارش تعیین می شود.(طبق ماده ۶۸۶ق.م.ا)
۶) هرگاه کودکی که زمان سخن گفتن او فرا نرسیده است در اثر کر شدن نتواند سخن بگوید و یا کودکی که تازه زمان سخن گفتن او فرا رسیده است در اثر کر شدن نتواند کلمات دیگر را یاد گیرد و بر زبان آورد، علاوه بر دیه شنوایی، دیه یا ارش زوال یا نقص گفتار نیز، حسب مورد ثابت می شود.(طبق ماده ۶۸۷ق.م.ا)
۷) هرگاه در اثر جنایتی حس شنوایی و گویایی، هر دو از بین برود، نحوه محاسبه دیه به نرخ روز به این صورت است که هر کدام یک دیه کامل دارد (طبق ماده ۶۸۸ق.م.ا)
۱۸) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز بویایی
۱) از بین بردن کامل بویایی، موجب دیه کامل است و از بین بردن قسمتی از آن، ارش دارد.(مطابق ماده ۶۹۳ق.م.ا)
تبصره :
اگر در اثر جنایت، بویایی یکی از دوسوراخ بینی به طور کامل از بین برود نصف دیه کامل دارد.
۲) هرگاه در اثر بریدن یا از بین بردن بینی یا جنایت دیگری بویایی نیز از بین برود یا نقصان یابد هر جنایت، دیه یا ارش جداگانه دارد.(مطابق ماده ۶۹۴ق.م.ا)
۱۹)نحوه محاسبه دیه به نرخ روز چشایی
۱) از بین بردن حس چشایی و نقصان آن، موجب ارش است.(مطابق ماده ۶۹۵ق.م.ا)
۲) هرگاه با قطع تمام زبان، حس چشایی از بین برود، فقط دیه قطع زبان پرداخت می شود و اگر با قطع بخشی از زبان، چشایی از بین برود یا نقصان یابد، درصورتی که چشایی از بین رفته مربوط به همان قسمت زبان باشد، هرکدام از ارش چشایی و دیه زبان که بیشتر باشد، باید پرداخت شود و اگر چشایی از بین رفته مربوط به همان قسمت از زبان نباشد، ارش چشایی و دیه زبان جداگانه باید پرداخت شود مگر اینکه از دیه کامل بیشتر باشد که در این صورت فقط به میزان دیه کامل پرداخت می شود و اگر با جنایت بر غیر زبان، چشایی از بین برود یا نقصان پیدا کند، دیه یا ارش آن جنایت بر ارش چشایی افزوده می گردد.(مطابق ماده ۶۹۶ق.م.ا)
۲۰) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز صورت و گویایی
الف) از بین بردن صوت به طور کامل به گونهای که شخص نتواند صدایش را آشکار کند، دیه کامل دارد گرچه بتواند با اخفات و آهسته صدایش را برساند. از بین بردن گویایی به طور کامل و بدون قطع زبان، دیه کامل و از بین بردن قدرت اداء برخی از حروف به همان نسبت دیه دارد.
تـبصره :
شخصی که دارای لکنت زبان است و یا به کندی یا تندی سخن میگوید یا برخی از حروف را نمیتواند تلفظ کند، گویا محسوب میشود و دیه از بین بردن اداء هر حرف با توجه به تعداد حروف زبان تکلم مجنیعلیه تعیین میشود. مانند اینکه از بین بردن قدرت اداء یک حرف شخص فارسی زبان، یک سی و دوم دیه کامل است.
ب) جنایتی که موجب پیدایش عیبی در گفتار یا اداء حروف گردد و یا عیب موجود در آن را تشدید کند، موجب اَرش است.
ج) جنایتی که باعث شود مجنیعلیه حرفی را به جای حرف دیگر اداء نماید؛ مانند آنکه به جای حرف «ل»، حرف «ر» تلفظ نماید اگر عرفاً عیب تلقی شود، موجب اَرش است.
د) جنایتی که موجب عیبی در صوت مانند کاهش طنین صدا، گرفتگی آن و یا صحبت کردن از طریق بینی شود، اَرش دارد.
پ) با توجه به قانون و احکام دیه کامل زن و مرد از بین رفتن صوت بعضی از حروف، موجب اَرش است.
ت) در صورتی که جنایت، علاوه بر زوال صوت، موجب زوال نطق نیز گردد، دو دیه ثابت میشود.
۲۱)نحوه محاسبه دیه به نرخ روز سایر منافع
الف) جنایتی که به طور دائم موجب سلس یا ریزش ادرار گردد، دیه کامل دارد و جنایتی که موجب ریزش غیر دائمی ادرار گردد، موجب اَرش است.
ب) جنایتی که موجب عدم ضبط دائم مدفوع یا ادرار شود، دیه کامل اعضای بدن دارد.
پ) از بین بردن قدرت انزال یا تولید مثل مرد یا بارداری زن و یا از بین بردن لذت مقاربت زن یا مرد موجب اَرش است.
ت) از بین بردن کامل قدرت مقاربت، با توجه به احکام دیه کامل زن و مرد موجب دیه کامل اعضای بدن است.
د) از بین بردن یا نقص دائم یا موقت حواس یا منافع دیگر مانند لامسه، خواب و عادت ماهانه و نیز به وجود آوردن امراضی مانند لرزش، تشنگی، گرسنگی، ترس و غش، موجب اَرش است.
۲۲)نحوه محاسبه دیه به نرخ روز جراحات
جراحات سر و صورت و دیه آنها به ترتیب ذیل است:
الف) نحوه محاسبه دیه حارصه: خراش پوست بدون آنکه خون جاری شود، یکصدم دیه کامل؛
ب) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز دامیه: جراحتی که اندکی وارد گوشت شود و همراه با جریان کم یا زیاد خون باشد، دو صدم دیه کامل؛
پ) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز متلاحمه: جراحتی که موجب بریدگی عمیق گوشت شود لکن به پوست نازک روی استخوان نرسد، سه صدم دیه کامل؛
ت) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز سمحاق: جراحتی که به پوست نازک روی استخوان برسد، چهارصدم دیه کامل؛
ث) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز موضحه: جراحتی که پوست نازک روی استخوان را کنار بزند و استخوان را آشکار کند، پنجصدم دیه کامل؛
ج) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز هاشمه: جراحتی که موجب شکستگی استخوان شود گرچه جراحتی را تولید نکند، دهصدم دیه کامل؛
چ) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز منقّله: جراحتی که درمان آن جز با جابهجا کردن استخوان میسر نباشد، پانزدهصدم دیه کامل اعضای بدن ؛
ح) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز مأمومه: جراحتی که به کیسه مغز برسد، یکسوم دیه کامل؛
خ) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز دامغه: صدمه یا جراحتی که کیسه مغز را پاره کند، که علاوه بر دیه مأمومه، موجب اَرش پاره شدن کیسه مغز نیز میباشد.
تـبصره۱ :
جراحات گوش، بینی، لب، زبان و داخل دهان، در غیر مواردی که برای آن دیه معین شده است، در حکم جراحات سر و صورت است.
تـبصره۲ :
ملاک دیه در جراحتهای مذکور، مقدار نفوذ جراحت بوده و طول و عرض آن تأثیری در میزان دیه ندارد.
تـبصره۳ :
جنایت بر گونه در صورتی که داخل دهان را نمایان نسازد، موجب یکبیستم دیه کامل و اگر به نحوی باشد که داخل دهان را نمایان سازد، موجب یکپنجم دیه کامل است. در این مورد چنانچه پس از بهبودی جراحت، اثر و عیب فاحشی، درصورت باقی بماند، علاوه بر آن، یکبیستم دیه دیگر نیز باید پرداخت شود.
تـبصره۴ :
هرگاه جنایت موضحه صورت بعد از التیام، اثری از خود بر جای بگذارد، علاوه بر دیه موضحه، یکهشتادم دیه کامل نیز ثابت است و هرگاه جنایت در حد موضحه نبوده و بعد از التیام اثری از آن باقی بماند، علاوه بر دیه جنایت، یکصدم دیه کامل نیز ثابت است و چنانچه جنایت، شکافی در صورت ایجاد کند دیه آن هشتصدم دیه کامل است.
نکته ۱ : هرگاه یکی از جراحتهای مذکور در بندهای (الف) تا (ث) ماده (۷۰۹) قانون احکام دیه کامل زن و مرد در غیر سر و صورت واقع شود، در صورتیکه آن عضو دارای دیه معین باشد، نحوه محاسبه دیه به حساب نسبتهای فوق از دیه آن عضو تعیین میشود و اگر آن عضو دارای دیه معین نباشد، اَرش ثابت است.
تـبصره۱ :
جراحات وارده به گردن، در حکم جراحات بدن است.
تـبصره۲ :
هرگاه هریک از جراحتهای مذکور در ماده (۷۰۹) این قانون با یک ضربه به وجود آمده باشد که از حیث عمق متعدّد باشد یک جراحت محسوب میشود و دیه جراحت بیشتر را دارد لکن اگر با چند ضربه ایجاد شود؛ مانند اینکه با یک ضربه حارصه ایجاد شود و با ضربه دیگر آن جراحت به موضحه مبدل شود برای هر جراحت، دیه مستقل ثابت است، خواه مرتکب هردو جنایت یک نفر خواه دو نفر باشد.
نکته ۲ : جائفه جراحتی است که با وارد کردن هر نوع وسیله و از هر جهت به درون بدن انسان اعم از شکم، سینه، پشت و پهلو ایجاد میشود و موجب یکسوم دیه کامل است. در صورتی که وسیله مزبور از یک طرف وارد و از طرف دیگر خارج گردد، دو جراحت جائفه محسوب میشود.
تـبصره :
هرگاه در جائفه به اعضاء درونی بدن آسیب برسد و یا از بین برود، علاوه بر دیه جائفه، دیه یا اَرش آن نیز محاسبه میشود.
نکته ۳ : هرگاه نیزه یا گلوله و مانند آن علاوه بر ایجاد جراحت موضحه یا هاشمه و یا منقّله به داخل بدن مانند حلق و گلو یا سینه فرو رود، دو جراحت محسوب و علاوه بر دیه موضحه یا هاشمه و منقّله، دیه جراحت جائفه نیز ثابت میشود.
نکته ۴ : نافذه جراحتی است که با فرو رفتن وسیلهای مانند نیزه یا گلوله در دست یا پا ایجاد میشود دیه آن در مرد یکدهم دیه کامل است و در زن اَرش ثابت میشود.
تـبصره۱ :
حکم مذکور دراین ماده نسبت به اعضایی است که دیه آن عضو بیشتر از یکدهم دیه کامل باشد، در عضوی که دیه آن مساوی یا کمتر از یکدهم دیه کامل باشد، اَرش ثابت است مانند اینکه گلوله در بند انگشت فرو رود.
تـبصره۲ :
هرگاه شیئی که جراحت نافذه را به وجود آورده است از طرف دیگر خارج گردد، دو جراحت نافذه محسوب میشود.
دیه صدماتی که موجب تغییر رنگ پوست میشود، به شرح ذیل است:
الف) سیاه شدن پوست صورت، شش هزارم، کبود شدن آن، سه هزارم و سرخ شدن آن، یک و نیم هزارم دیه کامل
ب) تغییر رنگ پوست سایر اعضاء، حسب مورد نصف مقادیر مذکور در بند (الف).
تـبصره۱ :
در حکم مذکور فرقی بین اینکه عضو دارای دیه مقدّر باشد یا نباشد، نیست. همچنین فرقی بین تغییر رنگ تمام یا قسمتی از عضو و نیز بقاء یا زوال اثر آن نمیباشد.
تـبصره۲ :
در تغییر رنگ پوست سر، اَرش ثابت است.
نکته ۵ : صدمهای که موجب تورم بدن، سر یا صورت گردد، اَرش دارد و چنانچه علاوه بر تورم موجب تغییر رنگ پوست نیز گردد، حسب مورد دیه و اَرش تغییر رنگ نیز به آن افزوده میشود.
۲۳) نحوه محاسبه دیه سقط جنین
الف) مجازات سقط جنین چیست؟
طبق ماده ۳۰۶ قانون مجازات اسلامی مصوب۹۲؛ جنایت عمدی بر جنین، هرچند پس از حلول روح باشد، موجب قصاص نیست. در این صورت مرتکب علاوه بر پرداخت دیه به مجازات تعزیری مقرر در کتاب پنجم «تعزیرات» محکوم میشود. اگر جنینی زنده متولد شود و دارای قابلیت ادامه حیات باشد و جنایت قبل از تولد، منجر به نقص یا مرگ او پس از تولد شود و یا نقص او بعد از تولد باقی بماند قصاص ثابت است.
ب) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز سقط جنین :
طبق ماده ۷۱۶ قانون مجازات اسلامی؛ دیه سقط جنین به ترتیب ذیل است:
الف) نطفهای که در رحم مستقر شده است، دو صدم دیه کامل اعضای بدن
ب) علقه که در آن جنین به صورت خون بسته درمیآید، چهارصدم دیه کامل
پ) مضغه که در آن جنین به صورت توده گوشتی درمیآید، ششصدم دیه کامل
ت) عظام که در آن جنین به صورت استخوان درآمده لکن هنوز گوشت روییده نشده است، هشتصدم دیه کامل
ث) جنینی که گوشت و استخوان بندی آن تمام شده ولی روح در آن دمیده نشده است یکدهم دیه کامل
ج) دیه جنینی که روح در آن دمیده شده است اگر پسر باشد، دیه کامل و اگر دختر باشد نصف آن و اگر مشتبه باشد، سهچهارم دیه کامل
نکته ۱: سقط جنین در اصطلاح پزشکی، اخراج عمدی یا مصنوعی و یا خروج خود به خود قبل از موعد طبیعی را گویند و اگر خروج پس از شش ماه باشد زایمان قبل از موعد گویند.
نکته ۲: طبق ماده ۷۱۷ احکام دیه کامل زن و مرد؛ هرگاه در اثر جنایت وارد بر مادر، جنین از بین برود، علاوه بر دیه یا ارش جنایت بر مادر، دیه جنین نیز در هر مرحله ای از رشد که باشد پرداخت میشود. در اینجا دو دیه (دیه مادر+ دیه جنین) باید به وارث داده شود.
نکته ۳: طبق قانون احکام دیه کامل زن و مرد ، هرگاه چند جنین در یک رحم باشند سقط هریک از آنها، دیه جداگانه دارد. دیه اعضاء و دیگر صدمات وارد بر جنین در مرحلهای که استخوانبندی آن کامل شده ولی روح در آن دمیده نشده است به نسبت دیه جنین در این مرحله محاسبه میگردد و بعد از دمیده شدن روح، حسب جنسیت جنین، دیه محاسبه میشود و چنانچه بر اثر همان جنایت جنین از بین برود، فقط دیه جنین پرداخت میشود.
** سقط جنین به وسیله دارو **
طبق ماده ۶۲۲ قانون مجازات اسلامی؛ هر کس عالماً عامداً به واسطۀ ضرب یا اذیت و آزار زن حامله، موجب سقط جنین وی شود طبق قوانین احکام دیه اعضای بدن علاوه بر پرداخت دیه یا قصاص حسب مورد به حبس از یک تا سه سال محکوم خواهد شد.
نکته ۱: سقط جنین چهار قسم دارد:
۱) جانی خود مادر است، مثل آن که با پریدن، خوردن دارو و امثال آن اقدام به پایان دادن به دوران بارداری می کند، چنین سقطی چه قبل از ولوج روح و چه بعد از آن، در هر حال مجازاتهایی از قبیل حبس، شلاق یا جزای نقدی نداشته و تنها مادر به پرداخت دیه محکوم خواهد شد؛
۲) پزشک، ماما یا فروشنده دارو و یا هر شخص دیگری است که مبادرت به سقط جنین میکند، در این حالت علاوه بر پرداخت دیه، به حبس از دو تا پنج سال نیز محکوم خواهد شد. همچنین کسانی که از کادر درمانی رسمی کشور نبوده و از افراد عادی هستند، هرگاه با این عناوین اقدام به سقط کنند، طبق قوانین احکام دیه اعضای بدن همین مجازات در مورد آنها اعمال می شود؛
۳) جانی و مباشر در سقط از افراد عادی می باشند، در این حالت نیز علاوه بر پرداخت دیه، به شش ماه تا یک سال حبس محکوم می شوند؛
۴) سقط جنین ضربه ای، جانی، عالماً و عامداً از طریق ضرب یا اذیت و آزار زن باردار موجب سقط جنین شود.
نکته ۲: جرم موضوع این ماده جرمی مقید است، باید ضرب و اذیت باعث سقط جنین شود و الا اگر (الف) به مادری ضرب زند تا فرزندش سقط شود ولی سقط نگردد تنها به دلیل جنایات بر مادر طبق احکام دیه کامل زن و مرد به دیه محکوم میشود.
تبصره:
منظور از اذیت نیز هر نوع آزار بدنی نامشروع است.
** سقط جنین با زعفران و ادویه **
طبق ماده ۶۲۳ قانون مجازات اسلامی؛ هر کس به واسطۀ دادن ادویه یا وسایل دیگری موجب سقط جنین زن گردد به شش ماه تا یک سال حبس محکوم میشود و اگر عالماً و عامداً زن حاملهای را دلالت به استعمال ادویه یا وسایل دیگری نماید که جنین وی سقط گردد به حبس از سه تا شش ماه محکوم خواهد شد مگر اینکه ثابت شود این اقدام برای حفظ حیات مادر میباشد و در هر مورد حکم به پرداخت دیه مطابق مقررات مربوط داده خواهد شد.
نکته ۱: جرم موضوع ماده ماهیتاً معاونت است که به عنوان جرم مستقل شناخته شده است. (الف) با راهنمایی (ب)، زمینه سقط جنین را در او به وجود آورده است.
نکته ۲: بین افعال یاد شده و سقط جنین باید رابطه علیت وجود داشته باشد که مستلزم جلب نظر کارشناسی فنی می باشد.
** سقط جنین به وسیله ماما و جراح زنان **
طبق ماده ۶۲۴ قانون مجازات اسلامی؛ اگر طبیب یا ماما یا داروفروش و اشخاصی که به عنوان طبابت یا مامایی یا جراحی یا داروفروشی اقدام میکنند وسایل سقط جنین فراهم سازند و یا مباشرت به اسقاط جنین نمایند به حبس از دو تا پنج سال محکوم خواهند شد و حکم به پرداخت دیه مطابق مقررات مربوط به قوانین احکام دیه اعضای بدن صورت خواهد پذیرفت.
صرف اینکه طبیب که بر اساس تجربه کار میکند وسایل حفظ سقط جنین را فراهم نماید جرم تام است چه منجر به سقط جنین گردد چه نگردد.
نکته : شرایط و موارد پرداخت دیه ناشی از سقط جنین عمدی، قواعد عمومی دیات است و در سه مورد سقط جنین عمدی، سقط جنین خطای محض و سقط جنین شبه عمد به وجود می آید. در خصوص دیه سقط جنین مهم ترین مسئله تعیین شخص مسئول است که بر حسب مورد ممکن است مادر، پدر، پزشک، داروفروش و سایر اشخاص ثالث باشند که به دنبال ارتکاب جرم یا بی احتیاطی باعث سقط جنین شده اند.
اجازه سقط جنین بنابر چند شرط
مواردی وجود دارد که گاه مادر به بیماری مبتلاست که ادامه بارداری برای سلامتی وی بسیار خطرناک و مهلک است یا اینکه جنین موجود در رحم دچار ناهنجاریهایی باشد که با حیات جنین منافات داشته و جنین بعد از زایمان قادر به حیات نباشد.در این موارد، قانونگذار طبق قوانین احکام دیه اعضای بدن با چند شرط اجازه سقط جنین را صادر کرده است. به عبارت دیگر با توجه به قانون سقط درمانی، صدور مجوز سقط درمانی منوط به وجود شرایط ذیل است:
حالت ۱) بیماری جنین که به علت عقب افتادگی یا ناقصالخلقه بودن موجب حرج مادر است یا بیماری مادرکه با تهدید جانی مادر توأم باشد؛ احراز این شرط با تشخیص سه پزشک متخصص و معتمد و با تأیید پزشکی قانونی خواهد بود.
حالت ۲) هنوز روح دمیده نشده باشد یعنی قرار داشتن جنین در مرحله پیش از ولوج روح (چهارماهگی)؛ احراز این شرط بر اساس سونوگرافیهای معتبر دورهای صورت خواهد گرفت.
حالت ۳) رضایت زن، زن باید با حضور در پزشکی قانونی و تکمیل فرم درخواست اعلام رضایت کند. (حضور پدر برای صدور مجوز سقط درمانی، ضرورتی نخواهد داشت)
سقط جنین در ادیان مختلف
ادیان مختلف نیز طبق قوانین احکام دیه اعضای بدن سقط جنین را بجزدر موارد استثنائی ممنوع اعلام کردند، این اعتقادات مذهبی قوانین و مقررات را تحت تاثیر قرار داد و به همین دلیل قانونگذاران کشورهای مختلف سقط جنین را ممنوع و برای آن مجازات تعیین کردند. در آیین زرتشتی سقط جنین گناهی بس عظیم تلقی میشد و برای زنی که مبادرت به این عمل می کرد، عقوبت سختی در نظر می گرفتند . دین مسیحیت ابتدا سقط جنین را به نحوی تعریف میکرد که شامل مواردی که هنوز روح در نطفه دمیده نشده است نمیشد . سنت آگوستین معتقد دمیده شدن روح و حرکت در پسرها چهل روز بعد از انعقاد نطفه و در دخترها هشتاد روز بعد ازانعقاد صورت میگرفت .
اکثر فلاسفه یونان قدیم سقط جنین را در شرایطی مجاز میدانستند، مثلا سقراط سقط را با میل مادر جایز میدانسته و ارسطو در صورتی که مادر اولاد زیادی داشته آنرا تجویز میکرده است، اما بقراط در قسمنامه معروفش از سقط جنین به عنوان عملی ناپسند یاد کرده و آنرا به دلیل صدماتی که به زنان وارد می کرد، ممنوع اعلام کرده است .
در حقوق ایران و طبق احکام دیه اعضای بدن سقط جنین از همان مراحل اولیه استقرار نطفه قابل مجازات است و ضوابط آن در مواد ۴۸۷ تا ۴۹۳ قانون مجازات اسلامی و همچنین در مواد ( ۶۲۳ و ۶۲۴ ق.م.ا) پیش بینی شده است .
وضعیت سقط جنین در کشورهای مختلف
طبق آمار جهانی ، سالانه ۷۵ میلیون بارداری ناخواسته در دنیا پیش میآید که از این بین ۴۵ میلیون نفر تصمیم می گیرند مادر نشوند و اقدام به سقط جنین خود می کنند . طبق این آمار ،سالانه در جهان حدود ۵۸۵ هزار زن به دلیل عوارض حاملگی جان خود را از دست می دهند ، که از این تعداد ۲۰ درصد آن به دلیل سقطهای غیر قانونی است .
در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم سقط جنین در اکثر کشورهای دنیا مطرود و غیر قانونی بود . در نخستین سالهای دهه ۱۹۵۰، آزادسازی سقط جنین در بسیاری ازکشورهای اروپایی مورد توجه قرار گرفت و سپس درطول دو دهه ۱۹۶۰ و ۱۹۷۰ در تمامی کشورهای پیشرفته مجاز کردن سقط جنین شروع شد. در حال حاضر در چند کشور اروپایی از جمله فنلاند، سویس، پرتقال و اسپانیا شرایط خاصی از جمله شرایط بداقتصاد خانواده و ناتوانی در تامین هزینه های یک عضو جدید ، سن کم یا زیاد زن برای بارداری، وضعیت تجرد زن و تعداد زیاد فرزندان برای سقط جنین در نظرگرفته شده است .
درمیان کشورهای اروپایی تنها در ایرلند است که سقط جنین به هرشکل و تحت هر شرایطی ممنوع می باشد . درکنار محدودیتهایی که برای زن ایرلندی در خصوص سقط جنین وجود دارد، آنها این امتیاز را دارند که برای سقط به انگلستان سفر کنند.
در کشورهای لهستان، عراق، لبنان، یمن و سوریه سقط جنین را جز در مورد تهدید سلامت مادر مجاز نمی دانند و تنها ترکیه سقط را در تمام موارد مجاز دانسته است.
مجازات سقط جنین توسط مادر
طبق (ماده ۴۸۹ ق.م.ا ) هرگاه زنی جنین خود را سقط کند دیه آنرا در هر مرحله ای که باشد باید بپردازد و خود از آن دیه سهمی نمی برد .
مجازات سقط جنین توسط مادر طبق احکام دیه کامل زن و مرد ، پرداخت دیه می باشد که طبق قانون احکام دیه اعضای بدن یک نوع مجازات تلقی شده است اما به نظر می رسد در اینجا اشاره به سقط جنین قبل از ولوج روح در جنین باشد .
مجازات سقط جنین غیر عمدی ( شبه عمد و خطای محض )
در صورتی که سقط جنین ناشی از ضرب و جرح عمدی باشد ولی مرتکب قصد نتیجه نداشته باشد ( سقط جنین شبه عمد ) و همچنین در موردی که خود ضرب وجرح غیر عمدی باشد مرتکب را نمی توان بعنوان اسقاط جنین عمدی مجازات نمود تنها مجازاتی که درباره او مقرر است همان مجازات ضرب و جرح عمدی به اضافه پرداخت دیه به اضافه پرداخت دیه مطابق مقررات می باشد ولی در صورتی که سقط جنین غیر عمدی ناشی از تقصیر راننده وسایل نقلیه زمینی، دریایی و هوایی باشد مقصر طبق مواد۷۱۴ و ۷۱۵ و ۷۱۶ مجازات خواهد شد . دراین مواد قانونگذار برای هر یک از دو صورت وضع حمل قبل از موعد طبیعی که درآن طفل زنده می ماند و سقط جنین مجازات جداگانه ای تعیین نموده است آنچه در این مواد قابل توجه می باشد این است که مقنن بعد از انقلاب برای اولین بار اشاره به وضع حمل قبل از موعد نموده است .
نکته : فقهای بزرگ شیعه، ابتدا تشکیل جنین را از حیث زمان به دو مرحله تقسیم می کنند:
۱- جنین پیش از چهار ماهگی، پیش از دمیده شدن روح .
۲- جنین پس از چهار ماهگی، پس از دمیده شدن روح .
اکثر فقهای شیعه براین نظرند که سقط جنین پس از دمیده شدن روح حرام است، اعم از اینکه برای مادر خطر داشته باشد ، یا مشکلات روحی و روانی ایجاد و … یا خطری متوجه او نباشد یا خطر متوجه خود جنین باشد. اما سقط جنین پیش از دمیده شدن روح در صورتی که خطر جانی برای مادر داشته باشد، جایز است .
بسیاری از فقها من جمله حضرت آیت الله فاضل لنکرانی ، قائل به جواز سقط جنین برای حفظ جان مادر هستند و آیت الله مکارم شیرازی در خصوص ناقص بودن جنین پس ازآنکه با تجهیزات پیشرفته پزشکی معلوم شود که جنین ناقص است و کودکی ناقص الخلقه یا معلول به دنیا خواهد آمد، اظهار داشته اند : اگر تشخیص بیماری در جنین قطعی است و نگه داشتن چنین فرزندی موجب حرج است در این صورت جایز است قبل از دمیده شدن روح، جنین را اسقاط کنند .
۲۴) نحوه محاسبه دیه به نرخ روز جنایت بر میت یا مرده
از آن جا که میت یا مرده جان و روح در بدن ندارد در ظواهر امر به نظر می آید که هر نوع صدمه ای بر آن وارد آید ضمانت اجرایی نداشته باشد. این در حالی است که در قانون مجازات برای این جنایت نیز مجازاتی در نظر گرفته و از این منظر قابل پیگیری است که به ذکر آن خواهیم پرداخت.
دیه مالی است که به سبب جنایت بر نفس یا عضو، به مجنی علیه یا ولی یا اولیای دم او داده میشود، دیه مقدر مال معینی است که در شرع مقدس به سبب جنایت غیرعمدی بر نفس عضو یا منفعت یا جنایت عمدی در مواردی که به هر جهتی قصاص ندارد مقرر شده است.
(ماده ۴۹۴) قانون مجازات اسلامی مقرر می دارد: «مباشرت آن است که جنایت مستقیماً توسط خود مرتکب واقع شود.»
در احکام دیه کامل زن و مرد ماده ۷۲۲ قانون مجازات اسلامی تصریح شده :« دیه جنایت بر میت یک دهم دیه کامل انسان زنده است مانند جدا کردن سر از بدن میت که یک دهم دیه و جدا کردن یک دست، یک بیستم دیه و هر دو دست، یک دهم دیه و یک انگشت، یک صدم دیه کامل دارد دیه جراحات وارده به سر و صورت و سایر اعضاء و جوارح میت به همین نسبت محاسبه می شود.
تبصره:
دیه جنایت بر میت به ارث نمی رسد بلکه متعلق به خود میت است که در صورت مدیون بودن وی وعدم کفایت ترکه صرف پرداخت بدهی او می گردد و در غیر این صورت برای او در امور خیر صرف می شود.»
(ماده ۷۲۳) قانون مجازات اسلامی بیان می دارد :« هر گاه آسیب وارده بر میت، دیه مقدّر نداشته باشد یک دهم اَرش چنین جنایتی نسبت به انسان زنده محاسبه و پرداخت می گردد.»
** دیه قطع اعضای بدن میت **
در ماده ۷۲۴ قانون مجازات اسلامی :« قطع اعضاء میت برای پیوند به دیگری درصورتی که با وصیت او باشد دیه اعضای بدن ندارد.»
در ماده ۷۲۶ قانون مجازات اسلامی آمده :« دیه جنایت بر میت خواه عمدی باشد یا خطایی توسط خود مرتکب پرداخت می شود.»
طبق ماده ۷۲۷ قانون مجازات اسلامی :« هر گاه شخصی به طور عمدی، جنایتی بر میت وارد سازد یا وی را هتک نماید علاوه بر پرداخت دیه یا اَرش جنایت به سی و یک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق تعزیری درجه شش محکوم می شود.»
در مبحث احکام دیه کامل زن و مرد در ماده ۷۲۸ بیان شده کلیه قوانین و مقرّرات مغایر با این قانون از جمله قانون مجازات اسلامی مصوب ۸/۵/۱۳۷۰، مواد (۶۲۹) و مواد (۷۲۶) تا (۷۲۸) کتاب پنجم قانون مجازات اسلامی “تعزیرات و مجازات های بازدارنده” مصوب ۲/۳/۱۳۷۵، قانون اقدامات تأمینی مصوب ۱۳/۲/۱۳۳۹ و قانون تعریف محکومیت های مؤثر در قوانین جزایی مصوب ۲۶/۷/۱۳۶۶ و اصلاحات و الحاقات بعدی آنها نسخ می شود.
مبنای تشریع دیه میت
بازماندگان متوفی از باب جنایات واقع شده بر متوفی خسارت مالی متحمل نشده اند و چیزی از دست نداده اند که از دیه متوفی سهمی ببرند. اما از این باب که جنایت واقع شده بر متوفی بی پاسخ گذاشته نشود مقرر شده است مبلغی مشخص از مجرم اخذ و به مصرف امور خیریه برسد تا ثواب آن برای متوفی محفوظ بماند.
فرقی نمی کند که جنایت وارده بر مرده مسلمان عمدی باشد یا غیر عمدی و در صورت جانی محکوم به پرداخت دیه خواهد شد. کلمه مرده از حیث زن یا مرد بودن مطلق است.
سوزاندن بدن میت
طبق نظری مشورتی ۲۷۰۰ / ۷ – ۸/ ۴/ ۱۳۷۷ سوزاندن بدن میت مشمول (ماده ۴۹۴ ) قانون مجازات اسلامی می باشد.
(ماده ۴۹۴) قانون مجازات اسلامی : « مباشرت آن است که جنایت مستقیماً توسط خود مرتکب واقع شود.»
نکته : به موجب تبصره سه ماده واحده قانون پیوند اعضای بیماران فوت شده یا بیمارانی که مرگ مغزی آنان مسلم است پزشکان عضو تیم پیوند اعضاء از جهت جراحات وارده به میت مشمول دیه نخواهند شد.
تبصره ۳ :
قانون پیوند:
پزشکان عضو تیم از جهت جراحات وارده بر میت مشمول دیه نخواهند گردید.
** دیه جنایت بر میت حال است **
همچنین طبق (ماده ۷۲۵ ) قانون مجازات اسلامی دیه جنایت بر میّت حالّ است مگر این که مرتکب نتواند فوراَ آن را پرداخت کند که در این صورت به او مهلت مناسب داده می شود
و در (ماده ۷۲۶ ) آمده دیه جنایت بر میت خواه عمدی باشد یا خطایی توسط خود مرتکب پرداخت می شود.طبق (ماده ۷۲۷) قانون مجازات اسلامی هر گاه شخصی به طور عمدی، جنایتی بر میت وارد سازد یا وی را هتک نماید علاوه بر پرداخت دیه یا اَرش جنایت به سی و یک تا هفتاد و چهار ضربه شلاق تعزیری درجه شش محکوم می شود.
قانون فوق مشتمل بر هفتصد و بیست و هشت ماده در جلسه مورخ اول اردیبهشت ماه یک هزار و سیصد و نود و دو کمیسیون قضایی و حقوقی مجلس شورای اسلامی طبق اصل هشتاد و پنجم (۸۵) قانون اساسی تصویب گردید و پس از موافقت مجلس با اجرای آزمایشی آن به مدت پنج سال در تاریخ ۱۱/۲/۱۳۹۲ به تأیید شورای نگهبان رسید.
جرائم علیه حیثیت معنوی مردگان
قذف بر میت
قَذْف نوعی دشنام و به معنای متهم کردن شخصی به زنا یا لواط است و در فقه اسلامی و حقوق کیفری ایران جرم دانسته میشود. فقهای شیعه بهطور اجماع بر اساس آیه ۴ سوره نور قذفکننده را مستحق مجازات، به میزان هشتاد ضربه شلاق دانستهاند. آنان شرایط قذف را در «کتاب حدود» مقرر کردهاند، قانون مجازات اسلامی ایران در بحث احکام دیه کامل زن و مرد نیز به پیروی از آن و با ترجمه عبارات کتب فقهی مواد ۱۳۹ تا ۱۶۴ خود را (کتاب حدود، باب پنجم، قذف) به این موضوع اختصاص داده است.
در ماده ۷۲۲ قانون مجازات اسلامی احکام دیه کامل زن و مرد تصریح شده نحوه محاسبه دیه جنایت بر میت یک دهم دیه کامل انسان زنده است مانند جداکردن سر از بدن میت که یک دهم دیه و جدا کردن یک دست، یک بیستم دیه و هر دو دست، یک دهم دیه و یک انگشت، یک صدم دیه کامل دارد دیه جراحات وارده به سر و صورت و سایر اعضاء و جوارح میت به همین نسبت محاسبه می شود.
نکته ۱: در قذف چون شرط زنده بودن ملحوظ نشده و عموم آیات و روایات و اجماع فقهاء نیز حد قذف را بر کسی که مرده ای را قذف نماید، تجویز نمود، پس می توان قذف مرده را نیز امکان پذیر دانست. بنابر این باید کلی شرایط مربوط به قاذف و مقذوف و لفظ قذف رعایت گردد تا بتوان حد تازیانه را بر قاذف جاری کرد.
نکته ۲: اگر مقذوف مرده باشد حق قذف به ورثه می رسد. قذف مرده لک ننگی است برای خانواده و ورث میت و چون خانواده هم دچار ضرر و زیان شده است به همین علت است که علاوه بر حد قذف ممکن است که قاذف تعذیر نیز بشود.
قذف زن مرده توسط شوهر
ماده ۱۵۰ قانون مجازات اسلامی مقرر می دارد:
«هرگاه مردی همسر متوفی خود را قذف کند و آن زن جز فرزند همان مرد و ارثی نداشته باشد و حد ثابت نمی شود، اما اگر آن زن و ارثی غیر از فرزند همان مرد داشته باشد حد ثابت می شود.»
توهین و افتراء به میت
مطابق احکام دیه کامل زن و مرد بند ۱۲ از ماده ۱ آئین نامه امور خلافی مصوبه ۱۳۲۴/۵/۲۲ ناسزا گفتن و اهانت به مرده گان در ملاء عام بر خلاف شعائر یا آداب ملی، موجب حبس از دو تا پنج روز و تأدیه غرامت می گردد.
به عقیده اکثر حقوقدانان ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی شامل توهین به مرده نمی شود مگر این که عرفاً هتک به مرده هتاکی به بازمانده محسوب شود. وراث می توانند به خاطر توهین و افترائی که به مرده آنها شده و بخاطر توهینی که به خود آنها شده اقامه دعوا و ادعای خسارت نمایند. در جرائم خاص مثل قذف و توهین اگر این جرائم بر روی شخصیت های خاص انجام شود که جنبه سیاسی آنها نیز مد نظر است باید بین شخصیت حقیقی و حقوقی آنها تفکیک قائل شد
محاسبه دیه در اپلیکیشن دادمان
موسسه حقوقی سروش نافع دادمان (شعبه مرکزی کرج) با همکاری تیمی قدرتمند و متعهد متشکل از حقوقدانان مجرب، وکلای پایه یک دادگستری، قضات بازنشسته، اساتید دانشگاه و کارشناسان در حوزه های مختلفی از جمله ثبت و صنایع و مالی و کیفری و حسابداری با هدف ارائه خدمات گسترده مشاوره حقوقی و داوری و قبول انواع وکالتهای حقوقی و کیفری در چارچوب قوانین و مقررات جمهوری اسلامی ایران و در راستای تکریم ارباب رجوع اقدام به راه اندازی اپلیکیشن دادمان کرده است و یکی از بخشهایی که در این اپلیکیشن با استقبال زیاد کاربران روبرو شده بخش محاسبه دیه میباشد. برای دریافت لینک اپلیکیشن و نصب آن روی عکس زیر کلیک کنید:
گردآورنده : موسسه حقوقی سروش نافع دادمان