روش های اعتراض به رای دادگاه، شامل روش عادی و فوق العاده، می شود. واخواهی و تجدیدنظر، از روش های عادی و فرجام خواهی، اعاده دادرسی و اعتراض شخص ثالث، از روش های فوق العاده اعتراض به رای دادگاه هستند که هرکدام از این طرق، مراحل و نحوه مخصوص به خود را دارند.
اصل بر این است که احکام صادر شده از دادگاه ها، عادلانه بوده و با رعایت تمام موازین قانونی و شرعی و با رعایت حقوق اصحاب دعوا صادر می شوند، اما این حق نیز برای اصحاب دعوا در قانون، پیش بینی شده است که بتوانند به آرای صادره از دادگاه اعتراض کنند؛ زیرا ممکن است، اشتباهی در صدور احکام پیش بیاید و یا اینکه کشف موضوعی جدید، سبب تغییر رای صادره بشود.
روش های اعتراض به رای دادگاه را می توان به دو دسته تقسیم نمود. برخی از این روش ها، علی الاصول در همه موارد مجاز هستند و برخی از آنها، تنها در شرایط بخصوصی که قانون پیش بینی کرده است، امکان پذیر می باشند.
طرق عادی اعتراض به رای دادگاه
روش های عادی اعتراض به رای دادگاه، به روش هایی گفته می شود که اصولا مجاز هستند؛ مگر در مواردی که در قانون استثناء شده باشند. مطابق قانون آیین دادرسی مدنی، روش های عادی شکایت از آراء دادگاه ها را می توان به واخواهی و تجدید نظر خواهی ( پژوهش ) تقسیم بندی نمود که هر یک از آنها، دارای احکام متفاوتی هستند.
طرق فوق العاده شکایت از آراء دادگاه ها
روش های فوق العاده اعتراض به رای دادگاه ، صرفا در موارد استثنایی که قانون گذار، مجاز دانسته است، امکان پذیر می باشد.روش های فوق العاده شکایت از آراء دادگاه ها را می توان به فرجام خواهی، اعاده دادرسی و اعتراض شخص ثالث تقسیم بندی نمود که هریک از آنها، دارای احکام متفاوتی هستند.
واخواهی ( شکایت از رأی غیابی )
واخواهی یا اعتراض به رأی غیابی از طرق عادی و موافق قاعده در شکایت از آراء غیابی است.
محکوم علیه غایب ( کسی که حکم علیه او صادر شده ) حق دارد به حکم غیابی اعتراض نماید. این اعتراض واخواهی نامیده می شود. پس حق واخواهی صرفا برای خوانده متصور است و رای در مورد خواهان هیچگاه غیابی نیست و خواهان در هیچ موردی حق واخواهی ندارد.
مرجع رسیدگیی کننده به دادخواست واخواهی
به دادخواست واخواهی در دادگاه صادرکننده حکم غیابی رسیدگی می شود.
مهلت واخواهی
مهلت واخواهی از احکام غیابی برای کسانی که مقیم کشورند ۲۰ روز و برای کسانی که خارج از کشور اقامت دارند ۲ ماه از تاریخ ابلاغ واقعی خواهد بود مگر اینکه معترض به حکم ثابت نماید عدم اقدام به واخواهی در این مهلت به دلیل عذر موجه بوده است. در این صورت باید دلایل موجه بودن عذر خود را ضمن دادخواست واخواهی به دادگاه صادر کننده رای اعلام نماید. اگر دادگاه ادعا را موجه تشخیص داد قرار قبول دادخواست واخواهی را صادر و اجرای حکم نیز متوقف می شود.
جهات عذر موجه
- مرضی که مانع حرکت است.
- فوت یکی از والدین یا همسر یا اولاد او.
- حوادث قهریه از قبیل: سیل، زلزله و حریق که بر اث آن تقدیم دادخواست واخواهی در مهلت مقرر ممکن نباشد.
- توقیف یا حبس بودن به نحوی که نتوان در مهلت مقرر دادخواست واخواهی تقدیم کرد.
نکته: تقدیم دادخواست خارج از مهلت یاد شده و بدون عذر موجه، قابل رسیدگی در مرحله تجدیدنظر و برابر مقررات مربوط به آن مرحله می باشد.
تجدیدنظرخواهی (اعتراض به رای دادگاه تجدیدنظر)
تجدیدنظر خواهی از راههای عادی اعتراض به رای دادگاه و موافق قاعده است و به صورت خودکار مانع اجرای حکم می شود. در قانون ما اگر چه اصل بر قطعیت آراء است و تجدیدنظر خواهی جز در موارد پیش بینی شده در قانون امکان پذیر نیست ولی در صورت صدور حکمی که قانونگذار به صراحت آن را قابل تجدید نظر می داند، تجدیدنظر خواهی حق مسلم فرد می شود و قاضی رسیدگی کننده نمی تواند در صورت رعایت تمام شرایط از سوی فرد، از پذیرش تجدیدنظرخواهی سر باز زند.
چه افرادی حق تجدیدنظر دارند؟
علاوه بر طرفین دعوا، وکیل یا نمایندگان قانونی آنان نیز حق تجدید نظر خواهی دارند.
مهلت تجدید نظرخواهی
مهلت برای اشخاص مقیم ایران ۲۰ روز و برای اشخاص مقیم خارج از کشور ۲ ماه از تاریخ ابلاغ یا انقضای مهلت واخواهی است.
مرجع تقدیم دادخواست تجدیدنظر
متقاضی تجدیدنظر باید دادخواست تجدیدنظر خود را ظرف مهلت مقرر به دادگاه صادرکننده رای یا دفتر شعبه اول دادگاه تجدیدنظر یا به دفتر بازداشتگاهی که در آنجا توقیف است تسلیم نماید.
در صورتی که در مهلت مقرر دادخواست تجدیدنظر به مراجع مذکور در بالا تقدیم نشده باشد، متقاضی تجدیدنظر با دلیل و بیان عذر خود، تقاضای تجدیدنظر را به دادگاه صادرکننده رای تقدیم می نماید. دادگاه مکلف است ابتدا به عذر عنوان شده که موجب عدم تقدیم دادخواست در مهلت مقرر بوده رسیدگی و در صورت عذر موجه نسبت به پذیرش دادخواست تجدیدنظر اتخاذ تصمیم نماید.
جهات عذر موجه
- مرضی که مانع حرکت است
- فوت یکی از والدین یا همسر یا اولاد
- حوادث قهریه ازقبیل سیل، زلزله و حریق که بر اثر آن تقدیم دادخواست تجدیدنظر در مهلت مقرر ممکن نباشد
- توقیف یا حبس بودن به نحوی که نتوان در مهلت مقرر دادخواست تجدیدنظر تقدیم کرد.
احکامی که قابلیت درخواست تجدیدنظر دارند
- دعاوی مالی که خواسته آن از سیصد هزارتومان متجاوز باشد ( شامل سیصد هزار تومان نمی شود)
- دعاوی مالی که ارزش آن ها از سیصد هزار تومان متجاوز باشد ( شامل سیصد هزار تومان نمی شود)
- کلیه احکام صادره در دعاوی غیرمالی
- حکم راجع به متفرعات دعوا در صورتی که حکم راجع به اصل دعوا قبل تجدیدنظر باشد.
احکام غیر قابل تجدیدنظر
- احکام مستند به اقرار در دادگاه
- احکام مستند به رای یک یا چند نفر کارشناس که طرفین کتبا رای آنان را قاطع دعوا قرار داده باشند.
قرارهای قابل تجدیدنظر
علاوه بر احکام، بعضی از قرارهای دادگاه ها نیز قابل تجدید نظر هستند البته به شرطی که حکم راجع به اصل دعوا قابل تجدیدنظر باشد.
- قرار ابطال دادخواست یا رد دادخواست که از دادگاه صادر شده باشد
- قرار رد دعوا یا عدم استماع دعوا
- قرار سقوط دعوا
- قرار عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا
جهات و دلایل تجدیدنظر
جهات تجدیدنظر نیز به شرح زیر می باشند که البته در صورت وجود جهات دیگر، مرجع تجدیدنظر به آن جهت نیز رسیدگی می نماید. اما مرجع تجدیدنظر فقط نسبت به آن موضوعی که مورد تجدیدنظرخواهی است و در مرحله نخستین مورد حکم قرار گرفته است رسیدگی می نماید.
- ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه
- ادعای فقدان شرایط قانونی شهادت شهود
- ادعای عدم توجه قاضی به دلایل ابرازی
- ادعای عدم صلاحیت قاضی یا دادگاه صادر کننده رای
- ادعای مخالف بودن رای با موازین شرعی و یا مقررات قانونی
فرجام خواهی (اعتراض به رای در دیوان عالی کشور)
از طرق فوق العاده شکایت از آراء می باشد. رسیدگی فرجامی طبق قانون آیین دادرسی مدنی عبارت است از: تشخیص انطباق یا عدم انطباق رای مورد درخواست فرجامی با موازین شرعی و مقررات قانونی.
افراد صالح برای فرجام خواهی
- طرفین دعوا، قائم مقام، نمایندگان قانونی و وکلای آنان.
- دادستان کل کشور
مرجع تقدیم درخواست فرجام خواهی
متقاضی فرجام باید دادخواست خود را به دادگاه صادر کننده رای تقدیم کند.
در حال حاضر برخلاف آنچه در قانون آمده دادخواست فرجام خواهی به دفاتر خدمات قضایی تقدیم میشود.
آرای قابل فرجام خواهی
آراء دادگاه های بدوی که به علت عدم درخواست تجدیدنظر قطعیت یافته قابل فرجام خواهی نیست مگر در موارد زیر:
الف) احکام
احکامی که خواسته آن (نه ارزش خواسته ) بیش از مبلغ ۲ میلیون تومان باشد
احکام راجع به اصل نکاح و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر، وقف، ثلث، حبس و تولیت
ب) قرارهای زیر مشروط بر اینکه اصل حکم راجع به آنها قابل رسیدگی فرجامی باشد.
قرار ابطال یا رد دادخواست که از دادگاه صادر شده باشد
قرار سقوط دعوا یا عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا
احکام غیر قابل فرجام خواهی
- احکام مستند به اقرار قاطع دعوا در دادگاه
- احکام مستند به نظریه یک یا جند نفر کارشناس که طرفین به طور کتبی ری آنها را قاطع دعوا قرار داده باشند.
- احکام مستند به نظریه یک یا چند نفر کارشناس که طرفین به طور کتبی رای آن ها را قاطع دعوا قرار داده باشند.
- احکامی که طرفین حق فرجام خواهی خود را نسبت به آن ساقط کرده باشند.
- احکامی که ضمن یا بعد از رسیدگی به دعوای اصلی، راجع به متفرعات آن صادر می شود، در صورتی که حکم راجع به اصل دعوا قابل رسیدگی فرجامی نباشد.
- احکامی که به موجب قوانین خاص غیرقابل فرجام خواهی است.
مهلت درخواست فرجام خواهی
برای اشخاص ساکن ایران ۲۰ روز و برای اشخاص مقیم خارج ۲ ماه می باشد.
بعد از تقاضای فرجام از رای، شعبه رسیدگی کننده وارد رسیدگی می شود و با نظر اکثریت اعضاء در ابرام یا نقض رای فرجام خواسته اتخاذ تصمیم می نماید.
در موارد زیر حکم یا قرار نقض می گردد و میتوان اعتراض به رای دادگاه کرد
- دادگاه صادر کننده رای، صلاحیت ذاتی برای رسیدگی به موضوع را نداشته باشد و در مورد عدم صلاحیت محلی در صورتی که به آن ایراد شده باشد.
- رای صادره خلاف موازین شرعی و مقررات قانونی شناخته شود.
- عدم رعایت اصول دادرسی و قواعد آمره و حقوق اصحاب دعوا در صورتی که به درجه ای از اهمیت باشد که رای را از اعتبار قانونی بیندازد.
- آراء مغایر با یکدیگر، بدون سبب قانونی در یک موضوع و بین همان اصحاب دعوا صادر شده باشد.
- تحقیقات انجام شده ناقص بوده و یا به دلایل و مدافعات طرفین توجه نشده باشد.
- در مواردی که دعوا ناشی از قرارداد باشد، چنانچه به مفاد صریح سند یا قانون یا آئین نامه مربوط به آن قرارداد معنای دیگری غیر از معنای موردنظر دادگاه صادر کننده رای داده شود.
- چنانچه عدم صحت مدارک، اسناد و نوشته های مبنای رای که طرفین در جریان دادرسی ارائه نموده اند، ثابت شود.
اعاده دادرسی
اعاده دادرسی از طرق فوق العاده و خلاف قاعده است و نسبت به احکامی که قطعیت یافته انجام میشود.
اعاده دادرسی فقط نسبت به احکام ( و نه قرارها ) قطعی ( و نه غیرقطعی ) به عمل خواهد آمد.
جهات اعاده دارسی به شرح ذیل است
- موضوع حکم، مورد ادعای خواهان نبوده باشد.
- حکم به میزان بیشتر از خواسته صادر شده باشد.
- وجود تضاد در مفاد یک حکم که ناشی از استناد به اصول یا مواد متضاد باشد.
- حکم صادره با حکم دیگری در خصوص همان دعوا و اصحاب آن، که قبلا توسط همان دادگاه صادر شده است متضاد باشد بدون آنکه سبب قانونی موجب این مغایرت شده باشد.
- چنانچه اعاده دادرسی به جهت مغایر بودن دو حکم باشد، ابتدای مهلت اعاده دادرسی از تاریخ ابلاغ هر یک از دو حکم است.
- اگر جهت اعاده دادرسی مغایرت دو حکم باشد، دادگاه پس از قبول اعاده دادرسی حکم دوم را نقض و حکم اول به قوت خود باقی خواهد ماند.
- طرف مقابل درخواست کننده اعاده دادرسی حیله و تقلبی به کار برده ه در حکم دادگاه موثر بوده است.
- حکم دادگاه مستند به اسنادی بوده که پس از صدور حکم، جعلی بودن آنها ثابت شده باشد.
- در صورتی که جهت اعاده دادرسی جعلی بون اسناد یا حیله و تقلب طرف مقابل باشد، ابتدای مهلت اعاده دادرسی، تاریخ ابلاغ حکم نهایی مربوط به اثبات جعل یا حیله و تقلب می باشد.
- پس از صدور حکم، اسناد و مدارکی به دست آید که دلیل حقانیت درخواست کننده اعاده دادرسی باشد و ثابت شود اسناد و مدارک یاد شده در جریان دادرسی مکتوم بوده و در اختیار متقاضی نبوده است.
- هرگاه جهت اعاده دادرسی وجود اسناد و مدارکی باشد که مکتوم بوده، ابتدای مهلت از تاریخ وصول اسناد و مدارک یا اطلاع از وجود آن محاسبه می شود. تاریخ یاد شده باید در دادگاهی که به درخواست رسیدگی می کند، اثبات گردد.
مهلت درخواست اعاده دادرسی
برای اشخاص مقیم ایران:
نسبت به آراء حضوری قطعی، ۲۰ روز از تاریخ ابلاغ
نسبت به آراء غیابی، ۲۰ روز از تاریخ انقضای مهلت واخواهی و درخواست تجدیدنظر
برای اشخاص مقیم خارج:
نسبت به آراء حضوری: ۲ ماه از تاریخ ابلاغ
نسبت به آراء غیابی: ۲ ماه از تاریخ انقضای مهلت واخواهی و درخواست تجدیدنظر
در تمام موارد بالا اگر درخواست کننده اعاده دادرسی عذر موجهی به شرح زیر داشته باشد، تقاضای اعاده دادرسی او حتی خارج از مهلت نیز پذیرفته می شود.
- مرضی که مانع از حرکت است
- فوت یکی از والدین یا همسر یا اولاد او
- حوادث قهریه از قبیل سیل، زلزله و حریق که بر اثر آن تقدیم دادخواست واخواهی در مهلت مقرر ممکن نباشد
- توقیف یا حبس بودن به نحوی که نتوان در مهلت مقرر دادخواست واخواهی تقدیم کرد.
اعاده دادرسی بر دو قسم است
اصلی: عبارت است از اینکه متقاضی اعاده دادرسی به طور مستقل آن را درخواست نماید
دادخواست اعاده دادرسی اصلی به دادگاهی تقدیم می شود که صادرکننده همان حکم بوده است
طاری: عبارت است از اینکه در اثنای یک دادرسی حکمی به عنوان دلیل ارائه شود وکسی که حکم یاد شده علیه او ابراز گردیده نسبت به آن درخواست اعاده دادرسی نماید.
درخواست اعاده دادرسی طاری به دادگاهی تقدیم می گردد که حکم در آنجا به عنوان دلیل ابراز شده است.
اعتراض شخص ثالث
اگر در خصوص دعوایی، رایی صادر شود که به حقوق شخص ثالث خللی وارد آورد و آن شخص یا نماینده او در دادرسی که منتهی به رای شده است به عنوان اصحاب دعوا دخالت نداشته باشد، می تواند نسبت به آن رای اعتراض نماید.
شخص ثالث حق دارد به هر گونه رای صادره از دادگاه های عمومی، انقلاب و تجدیدنظر اعتراض نماید
نسبت به حکم داور نیز کسانی که خود یا نماینده آنان در تعیین داور شرکت نداشته اند می توانند به عنوان شخص ثالث اعتراض به رای دادگاه کنند.
اعتراض به رای دادگاه شخص ثالث بر دو قسم است
اعتراض اصلی: اعتراضی که ابتدا از طرف شخص ثالث صورت گرفته باشد.
اعتراض اصلی باید به موجب دادخواست و به طرفیت محکوم له و محکوم علیه رای مورد اعتراض باشد.
این دادخواست به دادگاهی تقدیم می شود که رای قطعی معترض عنه را صادر کرده است.
ترتیب دادرسی نیز مانند دادرسی نخستین خواهد بود.
اعتراض طاری ( غیر اصلی ): اعتراض یکی از طرفین دعوا به رایی است که سابقا در یک دادگاه صادر شده و طرف دیگر برای اثبات مدعای خود، در اثنای دادرسی آن رای را ابراز نموده است.
اعتراض طاری در دادگاهی که دعوا در آن مطرح است بدون تقدیم دادخواست به عمل خواهد آمد، ولی اگر درجه دادگاه پایین تر از دادگاهی باشد که رای معترض عنه را صادر کرده، معترض دادخواست خود را به دادگاهی که رای را صادر کرده است تقدیم می نماید و موافق اصول در دادگاه رسیدگی خواهد شد.
اعتراض ثالث اجرایی
هر گاه کسی نسبت به مال منقول یا غیرمنقول یا وجه نقد توقیف شده اظهار حقی نماید، اگر ادعای مزبور مستند به حکم قطعی یا سند رسمی باشد که تاریخ آن مقدم بر تاریخ توقیف است، توقیف رفع می گردد و مدعی حق برای جلوگیری از عملیات اجرایی و اثبات ادعای خود می تواند به دادگاه شکایت کند و اعتراض به رای دادگاه کند.
به شکایت شخص ثالث در تمام مراحل دادرسی، بدون رعایت تشریفات آیین دادرسی مدنی و پرداخت هزینه دادرسی، رسیدگی می شود.