یکی از مواردی که در نکات و دانستنی های حقوقی بسیار مورد توجه قرار میگیرد و برای همه افراد درگیر با مسائل حقوقی از جمله شاکی و متشاکی و وکیل و قاضی به کار می آید بحث ترمینولوژی حقوقی ، اصطلاحات حقوقی ، کلید واژه های حقوقی است که شامل ترمینولوژی حقوقی یا اصطلاحات حقوقی یا کلید واژه های حقوقی ، کلمات قضایی ، واژه های دادگاهی ، اصطلاحات دادگاهی ، اصطلاحات قضایی ، کلمات مورد استفاده وکلا می باشد. در این مقاله به ترمینولوژی وکلا ، اصطلاحات وکلا ، کلید واژه های وکلا میپردازیم.
پایان کار : هرگاه کار ساخت و ساز یک ساختمان به پایان برسد، شهرداری باید آن را تأیید کند. به گواهی تأیید شهرداری برای اتمام ساخت و ساز یک ساختمان، گواهی پایان کار گفته میشود. در بازار مسکن گواهی پایان کار یکی از گواهیهای مهم محسوب میشود که هیچ ملکی بدون آن حق ثبت سند را ندارد. همچنین کاربری ملک در گواهی پایان کار تعیین میشود. برای أخذ گواهی پایان کار باید خلافی و عوارض مربوطه را پرداخت کرده باشید و در ساخت و ساز ملک هم کاملاً بر اساس ضوابط و مقررات اعلام شده از سوی شهرداری باشد.
تفکیک املاک : اگر یک ملک یکپارچه به قطعات کوچکتری تقسیم شود، اصطلاحاً میگویند که ملک تفکیک شده است. اگر ملک چند مالک داشته باشد تمام آنها باید برای انجام تفکیک مورد نظر توافق داشته باشند. در بازار مسکن ملک تفکیکی پس از تفکیک قانونی با یک ملک مستقل تفاوتی ندارد و برای آن سند جداگانه صادر میشود.
سرقفلی : سرقفلی برای املاک تجاری موضوعیت دارد و عبارت است از درجهی معروف بودن یا مشهور بودن یک مکان تجاری به ی. فعالیت خاص. سرقفلی جزیی از داراییهای نامشهود محسوب میشود و معنایی مشابه صاحب امتیاز دارد.
عرصه و اعیان : در بازار مسکن به زمینی که یک ملک در آن ساخته میشود عرصه و به بخشهای ساختمانی ساخته شده در آن اعیان گفته میشود. اعیان از نظر حقوقی هر آن چیزی است که در یک زمین ساخته شده باشد. به عنوان مثال در مجتمعهای آپارتمانی به زمینی که واحدها در آن بنا نهاده شدهاند، عرصه و به واحدهای ساخته شده اعیان میگویند.
ابراء : صرف نظر کردن داین ازدین خود به اختیار ومیل
ابوین : تثنیه اب ، پدرومادر را ازباب غلبه ابوین گویند
ابوینی : منسوب به ابوین ، صفت و نسبت فرزندانی که از یک پدر ومادر باشند ، در برابر ابی وامی به کار میرود
ابی : منسوب به اب ، پدری ، از یک پدر ، در مقابل امی
اجداد : جمع جد ، نیاکان ، پدران پدر ، پدران مادر
هریک از ابوین پدر متوفی تاهرجا که بالا رود عنوان جد رادارد وجمع آن اجداد است و شامل ذکور واناث می شود.
اجدادمرتبه اول : پدرپدرومادرمادر، وپدرمادرومادرمادررا که چهار نفرند اجداد مرتبه اول نامند که هرگاه یک نفر ازآنان موجود باشد اجدادمرتبه ثانی ارث نمیبرند .اجداد مرتبه ثانی هشت نفرند زیرا برای هر یک ازاجداد مرتبه اول یک پدر ویک مادر میباشد واجداد مرتبه ثالث شانزده نفرند وبرهمین قیاس در هر مرتبه بعد دو برابر میشود.
اخوال : دائیان ، دائی ها ، برادران مادر
اخوه : درباب ارث شامل برادران وخواهران هردو میباشد
ارث : دارائی متوفی بعد ازکسر واجبات مالی ویوین وثلث راارث گویند ومالیات برارث به آن تعلق میگیرد یعنی مبلغ حاصل از جمع واجبات مالی ودیون وثلث باید ازدارائی مثبت میت خارج میشود باقیمانده متعلق مالیات بر ارث است زیرا عنوان ارث فقط برهمان باقیمانده صدق میکند
استیفاء : درلغت « طلب تمام کردن حق » ودر اصطلاح « استفاده از کاریا مال دیگری با رضایت او » مطلق گرفتن
اعمام : عموها، برادر پدرها
افاقه : بهبود یافتن ، به هوش آمدن . در فقه هشیاری پس از مستی است وپس از بازیافتن عقل پس از جنون است
اقارب : خویشان ، نزدیکان ، بستگان
امورحسبی : اموری که دادگاه ها مکلف اند به آن امور اقدام نموده وتصمیمی اتخاذ کنند بدون اینکه رسیدگی به آنها متوقف بروقوع اختلاف ومنازعه بین اشخاص واقامه دعوی از طرف آنها باشد .
امی : منسوب به ام ، مادری ، از یک مادر، در مقابل ابی
انحصار وراثت : حصر وراثت ، درمفهوم تصریق حصر وراثت ودعوی وراثت به کار میرود وآن دعوایی است که بموجب آن وراث متوفی از دادگاه تقاضای صدور تصدیق به منحسر بودن وراث به عدد واشخاص معین ومعلوم می نمایند .
اهلیت : صفت کسی که دارای جنون ، سفه ، ورشکستگی وسایر موانع محرومیت از حقوق ( کلاً وبعضاً ) نباشد ، در مقابل حجر به کارمیرود .
صلاحیت شخص برای دارا شدن حق وتحمل تکلیف وبه کار بردن حقوق که بموجب قانون دارا شده است.
برای اینکه متعاملین اهل محسوب شوند باید عاقل ، بالغ ورشید باشند.
اهلیت استیفاء : صلاحیت شخص برای به کار بردن حقی که دارا شده است مانند صلاحیت کبیر برای معامله در اموال خود که در حال صغر آنها را ازپدر خود به ارث برده است .
اعلام تعهد یا اعلام تملیک ( عقد تملیکی ) : مقابل قبول .
بالسویه : برابر، به نحومساوی
تحریر ترکه : مقصود ازتحریر ترکه تعیین مقدار ترکه ودیون متوفی است.