ماده۲۴: مرجع رسیدگی پس از نقض در دیوان عالی کشور به شرح ذیل اقدام مینماید:
الف – در صورت نقض قرار در دیوان عالی کشور، باید از نظر دیوان متابعت نماید و وارد رسیدگی ماهوی شود.
ب – در صورت نقض حکم به علت نقص تحقیقات، باید تحقیقات مورد نظر دیوان را انجام دهد سپس مبادرت به انشاء حکم نماید.
ج – در صورت نقض حکم در غیر موارد مذکور دادگاه میتواند رأی اصراری صادر نماید اگر یکی از کسانی که حق درخواست تجدید نظر داردتقاضای تجدید نظر نماید پرونده مجدداً در دیوان عالی کشور مورد بررسی قرار میگیرد، هر گاه شعبه دیوان عالی کشور استدلال دادگاه را بپذیرد حکمرا ابرام مینماید و در غیر این صورت پرونده در هیأت عمومی شعب حقوقی یا کیفری دیوان عالی کشور حسب مورد مطرح و چنانچه نظر شعبه دیوانعالی کشور مورد تأیید قرار گرفت حکم نقض و پرونده به شعبه دیگر دادگاه ارجاع خواهد شد دادگاه مرجوعالیه با توجه به استدلال هیأت عمومی دیوانعالی کشور حکم مقتضی صادر و این حکم قطعی است.
تبصره: قطعیت حکم در صورتی است که از موارد سهگانه مذکور در ماده ۱۸ نباشد.
ماده۲۵: جهات درخواست تجدید نظر به قرار زیر است:
۱ – ادعای عدم اعتبار مدارک استنادی دادگاه یا دروغ بودن شهادت شهود یا فقدان شرایط قانونی شهادت، در شهود.
۲ – ادعای مخالف بودن رأی با قانون.
۳ – ادعای عدم صلاحیت دادگاه یا عدم صلاحیت قاضی صادرکننده رأی.
۴ – ادعای عدم توجه قاضی به دلایل یا مدافعات.
تبصره۱-۲۵: اگر درخواست تجدید نظر به استناد یکی از جهات مذکور در این ماده به عمل آمده باشد مرجع تجدید نظر در صورت وجود جهتی دیگرمیتواند به آن جهت هم رسیدگی نماید.
ماده۲۶: در موارد مذکور در این قانون اشخاص زیر حق درخواست تجدید نظر را دارند:
۱ – در مورد احکام حقوقی:
هر یک از طرفین دعوا یا نماینده قانونی یا قائممقام آنان مانند وراث، وصی، انتقالگیرنده که از رأی دادگاه متضرر میشود.
۲ – در مورد احکام کیفری:
الف – محکومعلیه یا نماینده قانونی او.
ب – شاکی خصوصی یا نماینده قانونی او.
۳ – در مورد قرارها:
هر یک از طرفین دعوی که قرار دادگاه به ضرر او صادر شده باشد یا نماینده قانونی آنان.
ماده۲۷: مهلت درخواست تجدید نظر در موارد مذکور در ماده ۱۹ برای اشخاص ساکن ایران ۲۰ روز و برای کسانی که خارج از کشور میباشند ۲ماه از تاریخ ابلاغ رأی میباشد.
ماده۲۸: متقاضی تجدید نظر باید دادخواست و یا درخواست خود را ظرف مهلت مقرر به دفتر دادگاه صادرکننده رأی و یا دفتر بازداشتگاهی که درآن جا توقیف شده است تسلیم نماید. مدیر دفتر دادگاه یا بازداشتگاه باید بلافاصله آن را ثبت و رسیدی مشتمل بر نام متقاضی و طرف دعوی و تاریخ تسلیم و ذکر شماره ثبت به تقدیمکنندهبدهد و در روی کلیه برگهای دادخواست یا درخواست تجدید نظر همان تاریخ را قید نماید. این تاریخ، تاریخ تجدید نظر خواهی محسوب میگردد. دفتر بازداشتگاه مکلف است که پس از ثبت تقاضای تجدید نظر بلافاصله آن را به دادگاه صادرکننده رأی ارسال نماید دفتر دادگاه صادرکننده رأی درصورتی که تقاضای تجدید نظر در مهلت قانونی باشد پس از تکمیل پرونده بلافاصله آن را به مرجع تجدید نظر ارسال میدارد.
تبصره۱-۲۸: دادگاه باید در ذیل رأی خود قابل تجدید نظر بودن یا نبودن رأی و مرجع تجدید نظر آن را معین نماید.
تبصره۲-۲۸: هر گاه نزد دادگاه تجدید نظر ثابت شود که به علت قوه قهریه امکان استفاده از حق تجدید نظر خواهی در مهلتهای مقرر نبوده است،ابتدای مهلت از تاریخ رفع قوه قهریه خواهد بود.
تبصره۳-۲۸: متقاضی تجدید نظر در آراء کیفری باید مبلغ ده هزار ریال بابت هزینه دادرسی بپردازد و در آراء حقوقی هزینه دادرسی برابر مقررات آییندادرسی مدنی خواهد بود.
ماده۲۹: متقاضی تجدید نظر باید تمام علل و جهات تقاضای خود را در دادخواست یا درخواست تجدید نظر تصریح نماید مگر این که آن جهتبعداً حادث شده باشد که در صورت اخیر میتواند برابر مقررات اعاده دادرسی اقدام کند.
ماده۳۰: در صورتی که تقاضای تجدید نظر ظرف مهلت مقرر داده شده باشد چنانچه بر اجرای حکم در امور کیفری فسادی مترتب باشد تا اتخاذتصمیم مرجع تجدید نظر اجرای حکم متوقف خواهد شد.
ماده۳۱: محکوم علیه میتواند احکام قطعیتیافته هر یک از محاکم را که قابل درخواست تجدید نظر بوده از تاریخ ابلاغ حکم تا یک ماه ازدادستان کل کشور درخواست رسیدگی بنماید. دادستان کل کشور در صورتی که حکم را مخالف بین با شرع یا قانون تشخیص دهد از دیوان عالی کشوردرخواست نقض مینماید. دیوان عالی کشور در صورت نقض حکم رسیدگی را به دادگاهی همعرض ارجاع میدهد. رأی دادگاه در غیر موارد مذکور درماده ۱۸ غیر قابل اعتراض و درخواست تجدید نظر است.
ماده۳۲: تشخیص صلاحیت یا عدم صلاحیت هر دادگاه نسبت به دعوی مطروحه با همان دادگاهی است که قانوناً مکلف به رسیدگی به پروندهبوده است.
ماده۳۳: در صورتی که دادگاه رسیدگیکننده خود را صالح به رسیدگی نداند با صدور قرار عدم صلاحیت پرونده را به دادگاه ذیصلاح ارسالمینماید، چنانچه دادگاه مرجوعالیه ادعای عدم صلاحیت را نپذیرد پرونده جهت حل اختلاف توسط دادگاه مرجوعالیه به دادگاه تجدید نظر استانارسال میشود.
تبصره۱-۳۳: در صورتی که اختلاف صلاحیت بین دادگاههای دو حوزه قضایی از دو استان باشد مرجع حل اختلاف دیوان عالی کشور خواهد بود.
ماده۳۴: از تاریخ لازمالاجرا شدن این قانون رییس قوه قضاییه مکلف است حداکثر ظرف مدت پنج سال با تشکیل
تدریجی دادگاههای عمومی وانحلال دادسراهای عمومی و انقلاب و اتخاذ تصمیمات ضروری در زمینه تعلیم و تربیت نیروی قضایی واجد شرایط موجبات اجرای این قانون را درسراسر کشور فراهم نماید.
ماده۳۵: دادگستری مجاز است به منظور تکمیل اعضاء دفتری دادگاههای عمومی و انقلاب نسبت به استخدام کارمند اداری به تعداد لازم اقدامکند و اجازه مذکور صرفاً برای تشکیلات مربوط به دادگاههای عمومی است.
ماده۳۶: دولت مکلف است در اسرع وقت امکان تهیه وسایل و تجهیزات لازم دادگاههای عمومی از قبیل محل استقرار، ملزومات و وسایط نقلیهو دیگر لوازم و وسایل را فراهم کند و اعتبار لازم مربوطه برای این وسایل و تجهیزات را در اختیار دادگستری قرار دهد.
ماده۳۷: آییننامه اجرایی این قانون حداکثر ظرف مدت سه ماه توسط وزیر دادگستری تهیه و به تصویب رییس قوه قضاییه خواهد رسید.
ماده۳۸: از تاریخ تشکیل دادگاه عمومی و انقلاب در هر حوزه قضایی کلیه قوانین و مقررات مغایر با آن در همان حوزه لغو میگردد.