طلاق و قواعد و به طور کلی ازدواج در حقوق ایران متفاوت با هر نظام حقوقی دیگر است. یکی از تفاوت های مهم حکم سه طلاقه کردن زن می باشد.بیشتر قوانین ما در حوزه حقوق خانواده برگرفته از فقه و شرع است. طلاق یکی از روشهای جدایی و متارکه است که صرفا مخصوص به ازدواج دائم است و در ازدواج موقت امکانپذیر نیست. ازدواج موقت از راههای دیگری مانند انقضای مدت، بذل مدت و فسخ خاتمه مییابد. اما طلاق در نکاح دائم قواعد و شرایط خاصی دارد. اولا این حقی است که قانونا برای مرد شناخته شده و مرد میتواند هر زمانی که خواست از اختیار خود استفاده کند و ازدواجش را خاتمه ببخشد و زن چارهای جز همراهی ندارد. این اختیار قانونی قابل اشتراک با زن نیز خواهد بود و میتواند به عنوان وکالت در طلاق ذیل عقد نکاح صورت پذیرد.
حکم سه طلاقه کردن زن چیست؟
در کل اختیار طلاق برای مرد است و کفه ترازو به سمت مرد سنگینتر. همه این مسائل هم از این باور فقهی و ماده قانونی میآید که خانواده نیاز به رئیس دارد و ریاست آن هم با مرد است. در واقع خانواده از نظر حقوق ما یک نهاد متشکل از زن و مرد است که در آن برابری و تساوی و مشارکت معنا ندارد. بلکه حقوق بیشتری را به مرد میدهد و در مقابل تکالیف بیشتری هم از او میخواهد.
یکی از مسائل قابل توجه در طلاق، قضیه سه طلاقه کردن زن از جانب شوهرش است. ین مسئله شاید بیشتر در گذشته اتفاق میافتاد و ما امروزه موارد کمتری را در پروندههای دادگاه خانواده مشاهده میکنیم که یک زوج سه بار با هم ازدواج کنند و برای بار سوم هم متارکه نمایند. اما تعداد کمی از این دست پروندهها هم وجود دارد و برای همین ما مبانی این عمل را در ادامه تشریح خواهیم نمود.
هرچند که در مورد جزئیات سه طلاقه کردن، بین فقهای شیعه و سنی اختلاف نظرهایی وجود دارد اما هر دو گروه اصل قضیه را قبول دارند و آن را جزئی از شرع میدانند. در کل اسلام طلاق را عمل مکروهی میداند و تا حدالامکان به آن توصیه نمیکند. بسیاری از فعالین حقوق بشر و مدافعین حقوق زنان، جدای از انتقاداتی که به اصل ازدواج و طلاق اسلامی دارند، باور دارند که سه طلاقه کردن زن آن هم در یک مرحله، برای او سنگین تمام میشود و آثار مخربی را بر روان او باقی خواهد گذاشت.
فقهای سنی میگویند سه طلاقه کردن زن از طرف شوهرش در یک مرتبه امکانپذیر است. یعنی نیازی نیست لزوما سه بار نکاح بین آنان اتفاق بیوفتد تا طلاق سوم در حکم سه طلاقه باشد بلکه مرد میتواند در همان نشست اول بگوید این زن را سه طلاقه میکنم.
اما فقهای مشهور شیعه معتقدند برای سه طلاقه شدن، لازم است زن و مرد سه بار نکاح دائم داشته باشند. یعنی زن و مردی ازدواج کرده و برای بار اول صیغه طلاق بین آنان جاری میشود، سپس پس از گذشت ایام عده مرد دوباره با همان زن ازدواج میکند، دوباره جدا میشوند و دوباره ازدواج میکنند و در نهایت برای بار سوم که صیغه طلاق بین آنان جاری شد، سه طلاقه شدن زن اتفاق میافتد.
تفاوت سه طلاقه کردن زن با طلاق عادی
سه طلاقه کردن با طلاق عادی تفاوت دارد. در واقع اگر یک عمل مکروهی مثل طلاق بین زوجین سه بار اتفاق بیوفتد، برای اینکه آنان برای ازدواج مجدد بار چهارم عاقلانهتر عمل کنند و یک زندگی وصله پینه شده را مدام تکرار نکنند؛ حکم سه طلاقه با طلاق عادی متفاوت است.
اگر زن و مردی برای بار سوم از یکدیگر جدا شوند، پس از گذشت ایام عده ازدواج همان مرد با همان زن ممکن نیست و مشروع نخواهد بود مگر آن که زن به عقد مرد دیگری درآید و از او جدا شود و ایام عده را بگذارند و دوباره با همسر سابق خودش نکاح دائمی برقرار سازد. به این مرد محلل میگویند.
مسئله محلل و نیاز آن برای زوجی که سه بار جدا شده است، یک مسئله فقهی پیچیده است. همانطور که سه طلاقه کردن انتقادات زیادی را به دنبال داشته، محلل هم مورد تایید عموم مردم نیست. در واقع هر چند که زوجی که سه بار طلاق گرفتهاند، برگشتشان برای بار چهارم منطقی نیست و این زوج رفتار نرمالی ندارند، اما پیدا کردن مرد دیگری که نقش محلل را بازی کند صرفا برای اینکه آنها دوباره بهم بازگردند، تحقیر احساس و عاطفه است و صورت خوشی ندارد.
تکلیف مهریه در سه طلاقه کردن
مهریه در چنین شرایطی تفاوت چندانی با یک ازدواج عادی و طلاق عادی ندارد. یعنی هر بار ازدواج مهریه خود را دارد و پرداخت آن مربوط به همان ازدواج است. پس اگر مردی سه بار با یک زن ازدواج کند، سه بار باید مهریه بدهد.
در مورد سایر شروط و مبانی ازدواج هم وضع همین است. هر ازدواج نفقه و تمکین خود را دارد و هر ازدواج حقوق مخصوص خود را به مرد میدهد.
شش طلاقه و نه طلاقه کردن زن
شاید با خود فکر کنید که سه طلاقه کردن اصلا عاقلانه نیست و چه کسی حاضر است برای بار چهارم هم به عقد همان مرد بیاید و همان دردسرها را به جان بخرد. اما ما در فقه شش طلاقه و نه طلاقه هم داریم! احکام شش طلاقه مانند سه طلاقه است. یعنی بعد از هر سه جدایی باید زن به عقد محلل دربیاید تا بعد از فوت یا جدایی از او و با گذشت زمان عده، بتواند به شوهر اولش باز گردد. اما در نه طلاقه، یعنی زوجی هشت بار ازدواج کردهاند و هشت بار جدا شدهاند و در این بین دوبار هم زن به عقد دو محلل درآمده است، دیگر بعد از طلاق نهم زن و مرد بهم حرام ابدی میشوند و حتی با وجود محلل هم نمیتوانند دوباره به عقد هم دربیایند.
در عمل چنین چیزی بعید به نظر میرسد اما موجبات قانونی و فقهی آن وجود دارد و شاید در برخی نقاط کشور هم اتفاق بیوفتد.
سلام و درود
فردی که قرارست ما با هم ازدواج کنیم، ادعا می کند همسر سابقش را سه طلاقه نموده و حتی دست روی قرآن میگذارد و قسم یاد می کند. اما در طلاقنامه چنین چیزی ثبت نشده است!
ایشان دکتر متخصص رشته ای بوده و فرد بسیار مذهبی و خیزی هستند. همسر سابق ایشان که خانه دار بوده، تمامی اموالی را که درین مدت به دلایل مالیاتی و … و صوری به نامشان زده شده بود را غصب کرده و همه چیز را نیز با خود بردهاند. در ضمن دایی این آقای دکتر هم بعد از ازدواج با همسر دوم و بچه دار شدن، مجددا به نفر اول رجوع کرده و اینک دوهمسذه ایت!. ( این را نوشتم، شاید برای قضاوت کمک کننده باشد).
حال سوال این است که با توجه به قسم یاد شده به قران و مقید بودن ایشان به شرعیات، آیا ممکن است این امر سه طلاقه شرعی جاری شده باشد ولی فقط در طلاق نامه وبت تشده باشد؟! چگونه اطمینان حاصل کنم؟ آیا ممکن است تبصره لی درین احکام باشد که با استناد به آن، ایشان بتوانند قسم دروغ یاد کنند؟!
لطفا راهنمایی بفرمایید. با سپاس
سلام و درود
فردی که قرارست ما با هم ازدواج کنیم، ادعا می کند همسر سابقش را سه طلاقه نموده و حتی دست روی قرآن میگذارد و قسم یاد می کند. اما در طلاقنامه چنین چیزی ثبت نشده است!
ایشان دکتر متخصص رشته ای بوده و فرد بسیار مذهبی و خیزی هستند. همسر سابق ایشان که خانه دار بوده، تمامی اموالی را ک درین مدت به دلایل مالیاتی و … و صوری به نامشان زده شده بود را غصب کرده و به روایت خود این فرد، علاوه بر ایجاد دشمنی در فرزندان و بردن آبروی دکتر نزد همکاران و آشنایان، خانه و باغ را غصب کرده، وکالتنامه ایشان را باطل نموده و حتی همه اثاث داخل منزل جدید او را نیز که مطب اسبق و دفتر کار سابق پسرشان است را نیز بدون اطلاع خالی کرده و با خود بردهاند. کماکان در دادگاه پرونده جاری دارند! فزاینده دغدغه من ازین است که امر ازدواج مجدد و رجوع به نفر اول و …. درین خانواده بعید نبوده و دایی این آقای دکتر هم بعد از ازدواج با همسر دوم و بچه دار شدن، مجددا به نفر اول رجوع کرده و اینک دوهمسره اند!. ( این را نوشتم، شاید برای قضاوت کمک کننده باشد).
حال سوال این است که با توجه به قسم یاد شده به قران و مقید بودن ایشان به شرعیات، آیا ممکن است این امر سه طلاقه شرعی جاری شده باشد ولی فقط در طلاق نامه ثبت تشده باشد؟! چگونه اطمینان حاصل کنم؟ آیا ممکن است تبصره لی درین احکام باشد که با استناد به آن، ایشان بتوانند قسم دروغ یاد کنند؟!
لطفا راهنمایی بفرمایید. با سپاس