تدلیس یا فریب در ازدواج چیست و چه مجازاتی دارد؟

تدلیس یا فریب در ازدواج

یکی از مشکلاتی که متاسفانه میان زوج‌های جوان روایج یافته و به واسطه‌ی آن کانون‌های خانوادگی در همان سال‌های اول از هم می‌پاشد، نبود صداقت و فریب خوردن یکی از طرفین یا اصطلاحاً تدلیس یا فریب در ازدواج است.

نکته: تدلیس به معنای فریب است و تدلیس در نکاح به معنای فریب در ازدواج و به این معنی است که شخص برای فریب دیگری خود را دارای صفات دروغین معرفی می کند در حالی که آن صفات در آن شخص وجود ندارد.

در قانون مدنی تمام عقود به موجب خیارات قابل فسخ هستند و یکی از خیاراتی که می توان بر مبنای آن جهت فسخ اقدام کرد خیار تدلیس است. اگر در هر عقد یا قراردادی یکی از طرفین دیگری را فریب دهد شخص فریب خورده می تواند معامله را فسخ کند. در واقع تدلیس یا فریب در ازدواج در هر عقدی از موارد بر هم خوردن آن عقد است.

به موجب ماده ۱۱۲۸ قانون مدنی:

 اگر صفتی در یکی از طرفین ازدواج شرط شود و بعد از جاری شدن صیغه عقد مشخص شود که شخص آن صفت را نداشته است طرف مقابل حق فسخ خواهد داشت، چه زمانی که آن وصف در عقد ذکر شده باشد و چه زمانی که تصریح نشده باشد اما عقد بر مبنای آن شرط واقع شده باشد.

 طبق ماده‌ی ۶۴۸ قانون مجازات اسلامی تدلیس یا فریب در ازدواج جرم محسوب شده و فریب دهنده به مجازات خواهد رسید.

در واقع هرگاه ازدواج ناشی از تدلیس یا فریب در ازدواج باشد، فریب خورده می‌تواند طبق قواعد مسئولیت مدنی از تدلیس کننده مطالبه خسارت کند، اعم از آنکه تدلیس کننده یکی از زوجین باشد یا شخص ثالث و نیز فارغ از آنکه همسر فریب خورده از حق فسخ خود که می‌تواند ازدواج را باطل نماید استفاده کند یا خیر.

 چه مواردی تدلیس یا فریب در ازدواج محسوب شده و باعث ایجاد حق فسخ می شود؟

  • عیوبی که حین عقد در مرد بوده و زن از آن مطلع نباشد:

۱- جنون (دیوانگی)
۲- خصاء (بیماری جنسی)
۳- مقطوع بودن آلت تناسلی به اندازه‌ای که قادر به عمل زناشویی نباشد.
۴- عَنَن (بیماری جنسی‌ای که بر اثر آن آلت تناسلی مرد نعوظ نمی‌کند) به شرط اینکه حتی یکبار عمل زناشویی را انجام نداده باشد.

  •  عیوبی که حین عقد در زن بوده و مرد از آن مطلع نباشد:

۱– جنون (دیوانگی)
۲– قرن (بیماری جنسی)
۳– جذام (بیماری پوستی)
۴– برص (بیماری پوستی)
۵– افضاء (بیماری جنسی)
۶– زمین­‌گیری
۷– نابینائی از هر دو چشم

برخی موارد هستند که قانونگذار آنها را معین نکرده است اما اگر به موجب ماده ۱۱۲۸ شرط شده باشد و یا عقد بر مبنای آن واقع شود از موارد فسخ خواهد بود که می توان به صورت تمثیل بیان نمود: مواردی مانند نداشتن تحصیلات عالیه در مرد یا متاهل بودن مرد می تواند فریب در ازدواج توسط زوج باشد و مواردی مانند عدم بکارت زن یا پنهان کردن ازدواج سابقش می تواند از موارد فریب در ازدواج توسط زوجه تلقی گردد.

تدلیس در نکاح

چگونگی اثبات تدلیس یا فریب در ازدواج

برای اثبات فریب در ازدواج این شما هستید که به عنوان مدعی یا شاکی باید ثابت کنید که طرف مقابل، شما را با امور واهی و دروغین فریب داده است و شما با عدم آگاهی نسبت به واقعیت موضوع و بر مبنای اینکه واقعیت همان است که ایشان می گوید حاضر به ازدواج با او شده اید. برای اثبات این امر شما یا باید به اقرار طرف استناد کنید یا باید از طریق شهادت شهود این موضوع را اثبات نمایید و یا اینکه ادله ای ارائه نمایید که موجب علم قاضی گردد. قاضی با بررسی اوضاع و احوال و ادله شما مانند اظهارات مطلعین، پیامک های ارسالی، پرونده های پزشکی، نظریه پزشکی قانونی و … حسب مورد استفاده می کند و حقیقت امر را آشکار خواهد نمود.

پیشنهاد مطالعه  نحوه استعلام ازدواج قبلی چگونه ممکن است؟

 مجازات فریب در ازدواج

تدلیس یا فریب در ازدواج با شرط اینکه صفت خاصی در شخص مقابل شرط شده باشد و یا در فرض عدم صراحت، عقد بر مبنای آن واقع شده باشد هم فسخ نکاح خواهد بود و هم از بعد کیفری جرم و دارای مجازات است. به موجب ماده ۶۴۷ قانون مجازات اسلامی:

چنانچه هریک از زوجین قبل از عقد ازدواج طرف خود را به امور واهی از قبیل: داشتن تحصیلات عالی، تمکن مالی، موقعیت اجتماعی، شغل و سمت خاص، تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هریک از آن‌ها واقع شود مرتکب به حبس تعزیری از شش ماه تا دو سال محکوم می‌گردد.

اصول کلی و قواعد حاکم بر عقد نکاح همان اصول و قواعد حاکم بر سایر عقود می‌باشد. از همین روی با فقدان هریک از ارکان و عناصر سازنده عقد همچون قصد و رضای طرفین، صحت عقد نکاح نیز مورد تردید و خدشه واقع خواهد شد.

اما قانون مدنی برای شخص فریب خورده در ازدواج نیز علاوه بر جزای کیفری مقرر در قانون مجازات اسلامی امکان فسخ نکاح را پیش بینی نموده است و از این رهگذر در ماده ۱۱۲۸ خود بیان می‌دارد:
هرگاه در یکی از دو طرفین صفت خاصی شرط شده و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد وصف مقصود بوده برای طرف مقابل حق فسخ خواهد بود. خواه وصف مذکور در عقد تصریح شده یا عقد متبایناً بر آن واقع شده باشد.

فسخ نکاح

آثار فسخ نکاح

  • انحلال نکاح
  • امکان مطالبه خسارت
  • تکلیف مهریه در فسخ نکاح
  • عده فسخ نکاح
انحلال نکاح:

حق فسخ از موجبات و علل انحلال ازدواج محسوب می‌گردد، خواه ازدواج دائم باشد خواه موقت. حق فسخ و نیز اعمال آن که بر مبنای جلوگیری از زیان همسری است که حق فسخ برای او شناخته شده است، با هر لفظ یا فعلی واقع می‌شود، لذا اعمال آن نیازمند به رعایت تشریفات خاصی از جمله رعایت تشریفات طلاق نمی‌باشد.

طبق ماده ۱۱۳۲ قانون مدنی در فسخ نکاح رعایت ترتیباتی که برای طلاق مقرر است شرط نیست.

برای تحقق فسخ و انحلال نکاح از این طریق، حکم دادگاه نیز شرط نمی‌باشد؛ بنابراین کسی که دارای حق فسخ می‌باشد (حسب مورد زوج یا زوجه)، باید اراده خود را بر فسخ به گونه‌ای اعمال کند. به طور مثال این امکان را خواهد داشت تا از طریق ارسال اظهارنامه رسمی یا پست سفارشی این کار را انجام دهد. البته به منظور آنکه بتواند انحلال نکاح را در دفتر رسمی و در شناسنامه خود به ثبت برساند و نیز برای حل اختلاف که اغلب در این گونه موارد پیش می‌آید رجوع به دادگاه لازم می‌شود.

نکته: طبق ماده ۱۱۳۱ قانون مدنی اختیار فسخ فوری است و اگر طرفی که حق فسخ دارد بعد از اطلاع، نکاح را فسخ نکند خیار او ساقط می‌شود به شرط این که علم به حق فسخ و فوریت آن داشته باشد. تشخیص مدتی که برای امکان استفاده از خیار لازم بوده به نظر عرف و عادت است؛ بنابراین اعمال این حق بدون رعایت فوریت آن واجد آثار قانونی نخواهد بود.

امکان مطالبه خسارت:

از دیگر آثار فریب در ازدواج توسط هر یک از طرفین می‌توان به امکان مطالبه خسارت اشاره نمود. به عبارتی دیگر هرگاه نکاح ناشی از تدلیس در نکاح باشد، فریب خورده می‌تواند طبق قواعد مسئولیت مدنی از تدلیس کننده مطالبه خسارت کند، اعم از آنکه تدلیس کننده یکی از زوجین باشد یا شخص ثالث و نیز فارغ از آنکه همسر فریب خورده از حق فسخ خود استفاده کند یا خیر.

تکلیف مهریه در فسخ نکاح:

مهریه در فسخ نکاح با مهریه در طلاق متفاوت است.

مطابق ماده ۱۱۰۱ قانون مدنی هر گاه عقد نکاح قبل از نزدیکی به جهتی فسخ شود زن حق مهر ندارد مگر در صورتی که موجب فسخ، عنن (ناتوانی جنسی زوج) باشد که در این صورت با وجود فسخ نکاح، زن مستحق نصف مهر است.

در این ماده اعلام شده که اگر زن باکره باشد در صورت فسخ، مهریه به وی تعلق نمی‌گیرد به جز در خصوص عَنَن (ناتوانی جنسی در مردان) که زن مستحق نصف مهریه خواهد بود.
حال اگر زن باکره نباشد هرگونه موارد فسخ اگر شامل زوج شود، باز هم می‌بایست مهریه زوجه را پرداخت کند. زوجه نیز اگر مطرح کننده دعوی فسخ عقد باشد در صورتی که باکره نباشد می‌تواند تمام مهریه خود را نیز همراه فسخ نکاح دریافت کند.

نکته: فرقی که فسخ نکاح با طلاق دارد این است که اگر زوجه در زمان باکره بودن تقاضای طلاق دهد یا زوج در زمان باکرگی زوجه را مطلقه کند می‌بایست نصف مهریه پرداخت شود، اما در فسخ نکاح اگر زوجه باکره باشد مهریه‌ای به وی تعلق نمی‌گیرد. اما در صورت عدم بکارت زوجه چه در طلاق و چه در فسخ نکاح هیچ تفاوتی در پرداخت مهریه نیست و تمام مهریه می‌بایست پرداخت شود.

عده فسخ نکاح:

مطابق ماده ۱۱۵۱ قانون مدنی عده طلاق و عده‌ی فسخ نکاح سه طهر است مگر این که زن با اقتضای سن، عادت زنانگی نبیند که در این صورت عده‌ی او سه ماه است.
مطابق ماده ۱۱۵۲ قانون مدنی عده فسخ نکاح و بذل مدت و انقضای آن در مورد نکاح موقت در غیرحامل دو طهر است مگر این که زن با اقتضای سن عادت زنانگی نبیند که در این صورت ۴۵ روز است.
مطابق ماده ۱۱۵۳ قانون مدنی عده طلاق و فسخ نکاح و بذل مدت و انقضای آن در مورد زن حامله تا وضع حمل است.

پیشنهاد مطالعه  همه چیز درباره حق فسخ نکاح

طرح دعوا فریب در ازدواج به چه شکل است؟

دادخواست تدلیس یا فریب در ازدواج باید به دادگاه خانواده هر شهرستان ارائه شود , مهلت طرح شکایت فریب در ازدواج؛ از زمان اطلاع متقاضی، مبنی بر تدلیس در ازدواج، معمولا فوری است. در عرف فوریت کوتاهترین زمان ممکن در طرح شکایت فریب در ازدواج و یا درخواست فسخ نکاح به دلیل تدلیس در ازدواج می‌باشد.

درمورد فسخ نکاح به طریق زیر طرح دعوا می شود:
  • ابتدا به محض اطلاع از موجبات فسخ، خود ذی حق عقد را فسخ کند و سپس از طریق اظهارنامه مراتب اعمال اراده خود را به اطلاع طرف مقابل برساند. سپس با تقدیم دادخواست به دادگاه صدور حکم برتایید فسخ را بخواهد.

 در این حالت از تاریخ اعمال اراده ذینفع عقد فسخ شده محسوب می‌شود و حکم دادگاه تنها کاشف از این است که اعمال حق فسخ در تاریخ مذکور به درستی انجام شده است. توجه به این نکته ضروری است که رویه قضایی دادخواست به خواسته فسخ را پذیرفته و حکم به فسخ صادر می‌کنند.

  •  بدون فسخ عقد با تقدیم دادخواست به دادگاه با برشماری موجب فسخ نکاح، صدور حکم بر فسخ عقد را طلب کند. در این صورت زمانی عقد فسخ می‌شود که رأی دادگاه بر فسخ صادر شود و قطعی گردد تا این زمان عقد معتبر و تأثیر گذار بوده و حقوق و تکالیف زوجین نسبت به هم پابرجا است.

نکته: ضمن دادخواست به تأیید فسخ، می‌توان صدور حکم بر اموری، چون استرداد جهیزیه، مطالبه مهریه در صورت وقوع نزدیکی، مطالبه نفقه ایام گذشته، ثبت در سند نکاحیه واسناد سجلی و … را مطالبه کرد تا گرفتار روند دادرسی طولانی دیگری نشد.

پیشنهاد مطالعه  نمونه شکواییه فریب در ازدواج

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

برای دریافت مشاوره کلیک کنید
اسکرول به بالا