یکی از مواردی که در نکات و دانستنی های حقوقی بسیار مورد توجه قرار میگیرد و برای همه افراد درگیر با مسائل حقوقی از جمله شاکی و متشاکی و وکیل و قاضی به کار می آید بحث ترمینولوژی حقوقی ، اصطلاحات حقوقی ، کلید واژه های حقوقی است که شامل ترمینولوژی حقوقی یا اصطلاحات حقوقی یا کلید واژه های حقوقی ، کلمات قضایی ، واژه های دادگاهی ، اصطلاحات دادگاهی ، اصطلاحات قضایی ، اصطلاحات وکلا می باشد. در این مقاله به ترمینولوژی قضایی ، اصطلاحات قضایی ، کلید واژه های قضایی میپردازیم.
قولنامه : نوشته ای غالباً عادی حاکی از توافق بر واقع ساختن عقدی درمورد معینی که ضمانت اجرای تخلف از آن، مشخص است.
قیم : نماینده قانونی محجور که از طرف مقامات صلاحیتدار قضایی در صورت نبودن ولی قهری و وصی او تعیین می شود.
گرو : مترادف رهن است. گرودهنده، راهن و گروگیر، مرتهن است و گروگان عین مرهونه را گویند.
مؤجل : تعهدی که انجام دادن آن، مشروط به رسیدن اجل معین باشد.
مأجور : به معنای عین مستأجره استعمال شده است.
ماترک : مالی که با فوت مالک آن و به حکم قانون به وارث تعلق گیرد.
مالک : صاحب ملک، صاحب مال غیرمنقول، صاحب اراضی و صاحب سرمایه در عقد مضاربه.
مالکیت : حق استعمال بهره برداری و انتقال یک چیز به هر صورت مگر در مواردی که قانون استثناء کرده باشد.
مایملک : قسمت مثبت از دارایی شخص را گویند.
متصالح : قبول کننده را در عقد صلح گویند.
مثمن : معوض را در عقد بیع گویند.
مجنون : کسی که فاقد تشخیص نفع و ضرر و حسن و قبح است.
محجور : کسی که فاقد عقل یا رشد یا کبر باشد.
محق : کسی که ادعای او حق است.
محل اقامت : محلی که شخص در آنجا سکونت داشته و مرکز مهم امور او نیز در آنجا باشد.
مدیون : کسی که بر ذمه او تعهدی به نفع غیر وجود دارد.
مستعیر : کسی که مال غیر را به عاریه می ستاند.
مستغلات : اموال غیرمنقولی که مورد بهره برداری توسط مالک آنهاست.
مستودع : مرادف ودیعه گیر.
مشتری : کسی که در عقد بیع، قبول عقد می کند و عوض می دهد.
مصالح : کسی که در عقد صلح، ایجاب از ناحیه او است.
مضاربه : عقدی است که به موجب آن یکی از متعاملین سرمایه می دهد، با قید اینکه طرف دیگر با آن تجارت کرده و در سود آن شریک باشند.
معافیت : عفو از حق به معنی چشم پوشی از حق خود به نفع طرف است.
معاوضه : عقدی است که به موجب آن یکی از طرفین مالی می دهد به عوض مال دیگر که از طرف دیگر اخذ می کند
معوض : در عقد معوض مالی که از طرف ایجاب کننده داده می شود معوض نام دارد
اجاره : قراردادی است که بر اساس آن یک طرف معامله به نام مؤجر بخشی از مال یا دارایی خود را در ازای دریافت اجاره بها از طرف دیگر به نام مستأجر، در اختیار او قرارا میدهد. اگرچه اجاره بیشتر در بازار مسکن کاربرد دارد، اما اختصاصی به آن ندارد و برای اموال منقول مانند خودرو نیز باه کار میرود. اگر شخصی به جای مسکن یا خودرو، نیروی کار خود را در اختیار دیگری قرار دهد و در مقابل آن اجرت دریافت کند، به او اجیر و به شخص اجارهکننده، مستأجر میگویند
اظهارنامه : متنی مکتوب است که بر اساس قانون تنظیم میشود و به موجب آن شخص نویسنده، تقاضای قانونیاش را در آن ثبت میکند و توسط مأمور قانون به طرف دیگر اعلام میشود. به عنوان مثال درا بازار مسکن ممکن است مستأجر مبلغ اجاره مسکن را به مدت چند ماه پرداخت نکرده باشد؛ آنگاه شخص مؤجر حق دارد که با پر کردن اظهارنامه و ابلاغ آن به مستأجر، از او بخواهد تا نسبت به پرداخت معوقات اقدام کند.
مجهول الماک : املاک مجهول المالک در بازار مسکن به املاکی گفته میشود که در هنگام نصب پلاک در دفتر توزیع اظهارنامه به نام شخص یا اشخاصی معرفی گردیده اما تا به حال از طرف مالک یا وکیل قانونی او درخواستی برای این موضوع به ثبت نرسیده باشد.
کسانی که قصد تصرف قانونی این املاک را دارند باید با توجه به دفاتر توزیع اظهارنامه در ادارات ثبت اسناد درخواست ثبت اینگونه ملکها را بنمایند
مشاع : در بازار مسکن اگر یک ملک چند مالک داشته باشد، هرکدام میزان معینی از سهم را در آن ملک دارند؛ اما برخی از قسمتها مانند راه پله، پشت بام، حیاط و… به صورت اشتراکی هستند که اصطلاحاً به آنها مشاع میگویند. مشاعات نیز جمع کلمهی مشاع است که به مجموع بخشهای اشتراکی گفته میشود.
افراز : اگر یکی از مالکان ملک مشاع با شرکای دیگر کنار نیاید و بخواهد سهم خود را از بخشهای اشتراکی بگیرد، باید دعوایی را مبنی بر تقسیم بخش مذکور اقامه کند که به این تقسیم کردن اصطلاحاً افراز میگویند. ملک مفروز ملکی است که افراز شده باشد؛ یعنی در ابتدا مشاع بوده و بعد از حالت اشتراکی خارج شده است.