زنان با اینکه نیمی از جامعه هشتاد میلیونی کشورمان را تشکیل می دهند، ولی در عرصه های مختلف سیاسی و اقتصادی حضوری بسیار کمرنگ دارند. مساله مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان ،ایران را در زمره ضعیف ترین کشورها به لحاظ شکاف جنسیتی در حوزه سیاسی و اقتصادی قرار داده است.
این جایگاه نازل، با موقعیت و توانمندی های کنونی زنان در جامعه ما تناسبی ندارد. زنان امروز بخش بزرگی از جامعه فارغ التحصیلان دانشگاهی را تشکیل می دهند . امروز این گروه به خاطر گسترش آموزش عالی، افزایش آگاهی، مهارت و تخصص از توانمندی های گسترده ای در حوزه های فردی و اجتماعی برخورشده و متناسب با توانمندی هایش، ورود به عرصه کنشگری سیاسی را مطالبه می کند. این سرمایه اجتماعی عظیم، اما برای ورود به عرصه سیاسی، با چالش ها و موانع گسترده ای مواجه است؛ موانعی که طیف وسیعی از عوامل فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی، عرفی، ساختاری، سیاسی و .. را در بر می گیرد.
آمار و ارقام مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان
گزارش ۲۰۱۸ مجمع جهانی اقتصاد در مورد شکاف جنسیتی در کشورهای مختلف را مطالعه کنید. در بخش هایی که کار کرده ایم، رتبه ما بهبود پیدا کرده است. رتبه ما در آموزش، بهداشت و کسب و کار ارتقا پیدا کرده است. در حال حاضر نرخ اشتغال زنان در کشور ما ۱۳ درصد است. ولی به خاطر چالش بزرگی که در حوزه مشارکت سیاسی و اقتصادی زنان داریم، ایران در میان ۱۴۹ کشور رتبه ۱۴۲ را در حوزه شکاف جنسیتی در حوزه سیاسی و اقتصادی دارا است.
از سال ۲۰۰۶ تا کنون که مجمع جهانی اقتصاد چنین شاخص هایی را بررسی می کند، رتبه ایران تغییر چندانی نکرده است. این در شرایطی است که ما در انتخابات مجلس دهم تلاش کردیم تعامل کنیم و مطالبه سهمیه ۳۰ درصدی برای زنان را پیگیری کنیم تا در تهران یا شهرهایی که لیست جمعی داده می شد، سهمیه ۳۰ درصدی برای زنان لحاظ شود. با درنظر گرفتن همه اینها، نرخ حضور زنان در مجلس به ۵.۹ درصد رسیده است.
وقتی انقلاب پیروز شد، زنان در مبارزات انقلابی حضور جدی داشتند. نقش این قشر در شکل گیری انقلاب قابل انکار نیست. اول انقلاب این داعیه را داشتیم که قرار است زنان در مقدرات اصلی مملکت حضور داشته باشند. به عبارتی تصویر دیگری از حضور زن ایرانی در فردای پس از پیروزی انقلاب ارایه می شد. اما می بینیم که پس از ۴۰ سال در حوزه مشارکت سیاسی و اجنماعی زنان هیچ اتفاقی نیفتاده است. چرا؟ به این دلیل که سیاستمداری که قانون را نوشته، کسی که در این کشور مسوولیت داشته (چه دولت ، چه وزیر، چه شورای نگهبان و …) در باورها خود، مشارکت سیاسی و اجنماعی زنان را نپذیرفته است.
چه راهکارهایی برای غلبه بر چالش مشارکت سیاسی و اجنماعی زنان می توان متصور شد؟
کشورها معمولا از ۲ طریق این شکاف را پر می کنند. یا کشوری مانند عربستان برای اینکه به دنیا اثبات کند که من می توانم این شاخص را بهبود ببخشم، خودش دست به اقداماتی می زند. در رژیم گذشته ما هم چنین چیزی داشتیم. بر همین مبنا، در مجلس بیست و چهارم ایران، ۲۰ زن حضور داشتند. الان ۱۰ مجلس بعد از انقلاب اسلامی شکل گرفته، ما هنوز به عدد ۲۰ نرسیده ایم.
راه حل دوم حل چالش مشارکت سیاسی و اجنماعی زنان مطالبه گری از بطن جامعه است. در کشورهای توسعه یافته، درست است که نظام های مستقر در این زمینه تلاش کرده اند، ولی این توسعه یافتگی را می توان در نهادسازی ریشه یابی کرد. به این معنی که جنبش هایی شکل گرفته و بر اساس این جنبش ها مطالبات پیگیری شده است. بخاطر تفاوت ساختاری که نظام های مستقر در این کشورها دارند، شاید در خیلی از موارد نیازی به تبعیض مثبت هم وجود نداشته باشد، به دلیل اینکه ظرفیت های جامعه این شکاف را به نوعی پر می کند.
آنچه که قابل توجه است، این است که نقش آفرینی و مسؤولیت پذیری انسان در جامعه تنها اختصاص به مردان ندارد بلکه، زنان هم در این راستا سهم قابل توجهی در اجتماع دارند.
ضرورتها در فرایند مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان توجه معقول به چند عامل مهم ضروری می باشد:
- زنان نسبت به مقام، موقعیت و شؤون اجتماعی خود آگاهی پیدا می کنند زیرا مسأله شناخت خود و موقعیت خویش در مکتب اسلام مورد عنایت خاصی است، به گونه ای که خودشناسی زیربنای تمامی شناختها می باشد.
- برای خود در نظام سیاسی و اجتماعی، جامعه نقش قائل بوده و خود را عضو فعال جامعه تلقی نمایند.
- جنبش و مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان وقتی به معنای واقعی کلمه ظاهر می شود که خودجوش، رقابت آمیز، گروهی، سازمان یافته و مبتنی بر مطلوبیتهای مناسب و خاص زنان باشد.
- زنان نسبت به اجتماع بر حسب وظیفه، احساس مسؤولیت نمایند.
- شرایط لازم برای حضور آگاهانه و فعال در صحنه های مختلف اجتماعی را کسب نمایند.
عوامل مؤثر در افزایش مشارکت سیاسی و اجنماعی زنان
مسأله مهم و قابل توجه در فراگرد مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان، جامعه پذیری سیاسی است. جامعه پذیری سیاسی فرایند مستمر یادگیری است که به موجب آن، افراد ضمن آشنا شدن با نظام سیاسی از طریق کسب اطلاعات و تجربیات به وظایف حقوق و نقشهای خویش در جامعه پی می برند.
آموزش، مهمترین رکن مشارکت سیاسی و اجتماعی و نهایتا توسعه یک جامعه می باشد. کلیدی ترین عنصر در توسعه یک جامعه، مردم آن جامعه یعنی مردان و زنان آن هستند که باید از فرهنگ، آگاهی و مهارتهای گوناگون برخوردار باشند.
شخصیت زنان از طرف جامعه، دولت و دیگر سازمانهای اجتماعی مورد توجه منطقی و معقول قرار گیرد و به آنها اهمیت داده شود تا صاحب شخصیت، فکر و خلاقیت شوند.
زمینه های استحکام بخشیدن به هویت عمومی زنان فراهم آید. اصولاً در هر جامعه ای اگر هویت عمومی آن جامعه بسیار مستحکم و قوی باشد، زن و مرد آن با علاقه به کار و فعالیت در اجتماع می پردازند.
زمینه های ایجاد علاقه به جامعه و به دنبال آن قانون پذیری در میان زنان ایجاد شود.
امکانات، شرایط و زمینه های لازم برای فعالیتها و مشارکت سیاسی و اجتماعی زنان در قالب تشکیلات سالم سیاسی، اجتماعی و فرهنگی مثل احزاب سیاسی و سازمانهای فرهنگی، رقابتهای انتخاباتی و وسایل و امکانات گسترش، فعالیتهای ورزشی بانوان در ابعاد داخلی و خارجی و مسابقات فراهم آید تا روحیه جمعی زنان تقویت گردد.
با توجه به اینکه جامعه ما یک جامعه دینی است و سیاستگذاریها، تدابیر و خط مشیها مبتنی بر مکتب انسان ساز اسلام است، استفاده از تعالیم، مبانی و اعتقادات ارزشها و اصول دینی به منظور ارائه باورهای صحیح در راستای فعالیت زنان در ابعاد سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، می تواند در افزایش مشارکت زنان در جامعه مؤثر واقع شود.
تلاش در جهت زدودن باورهای منفی و غلط که از زن موجودی یک بعدی، غیر اجتماعی و محصور در چهاردیواری خانه می سازد.