یکی از مواردی که در نکات و دانستنی های حقوقی بسیار مورد توجه قرار میگیرد و برای همه افراد درگیر با مسائل حقوقی از جمله شاکی و متشاکی و وکیل و قاضی به کار می آید بحث ترمینولوژی حقوقی ، اصطلاحات حقوقی ، کلید واژه های حقوقی است که شامل ترمینولوژی حقوقی یا اصطلاحات حقوقی یا کلید واژه های حقوقی ، کلمات حقوقی ، واژه های حقوقی ، اصطلاحات دادگاهی ، اصطلاحات قضایی ، اصطلاحات وکلا می باشد. در این مقاله به ترمینولوژی حقوقی ، اصطلاحات حقوقی ، کلید واژه های حقوقی میپردازیم.
خواهان : مدعی ، شخصی که دادخواست را مطرح کرده است .
خوانده : شخصی که دادخواست و دعوا علیه او مطرح شده است .
خواسته : آنچه که خواهان از دادگاه درخواست دارد .
دادخواست : برگه های چاپی مخصوص و به زبان فارسی که جهت مطرح نمودن خواسته و دعوی مدنی (حقوقی) مورد استفاده قرار می گیرد .
تأمین خواسته : درخواست توقیف اموال خوانده اعم از منقول و یا غیر منقول و صورت برداری و ارزیابی و حفظ اموال توقیف شده و توقیف حقوق استخدامی خوانده و اموال منقول وی که نزد شخص ثالث موجود است .
تأمین دلیل : درخواست از دادگاه (شورای حل اختلاف) برای ملاحظه و صورت برداری از دلایل و مدارک از قبیل تحقیق محلی ، نظر کارشناس ، دفاتر تجاری یا استفاده از قرائن و امارات موجود در محل و یا دلایلی که نزد طرف دعوی یا دیگری است که در آینده متعذر و یا متعسر خواهد شد .
دستور موقت : رأی دادگاه که به صورت قرار است دایر بر توقیف مال یا انجام عملی و یا منع از امری که تعیین تکلیف آن فوریت دارد .
واخواهی : اعتراض محکوم علیه غایب به حکم غیابی را واخواهی گویند .
حکم : رأی قاضی و دادگاه که راجع به ماهیت دعوی و قاطع آن باشد .
حکم غیابی : چنانچه خوانده یا وکیل یا قائم مقام یا نماینده قانونی او در هیچ یک از جلسات دادگاه حاضر نشده و به طور کتبی نیز دفاع ننموده باشد و یا اخطاریه ابلاغ واقعی به خوانده نشده باشد ، در این صورت حکم دادگاه غیابی است .
حکم حضوری : حکمی که غیابی نباشد ، حضوری است .
محکوم : شخصی است که حکم دادگاه علیه اوست .
محکوم به : آن چیزی که دادگاه به آن رأی داده و مورد حکم دادگاه است و خوانده را به آن محکوم نموده است .
محکوم له : شخصی که حکم دادگاه به نفع اوست .
محکوم علیه : شخصی است که حکم دادگاه به ضرر و بر علیه اوست .
اجرائیه : برگ اجرائیه ، برگه ای که حاوی دستور اجرای حکم دادگاه یا اجرای مفاد اسناد رسمی لازم الاجراء است .
خیار : توانایی بر هم زدن عقد را گویند .
حَکَم : به معنی داور می باشد .
اخطاریه : اخطار نامه ، برگه اخطار به خواهان یا خوانده جهت حضور در دادگاه برای جلسه رسیدگی یا انجام امری مانند پرداخت هزینه کارشناس و غیره .
احضاریه : احضار نامه ، برگه احضار فرد به حضور در دادسرا یا مرجع انتظامی برای پاسخ و یا انجام امری .
شاکی : شخصی است که شکایت مطرح کرده است .
متشاکی : شخصی است که شکایت بر علیه او مطرح شده است ، مشتکی عنه .
متهم : شخصی که از او شکایت شده و به او تفهیم اتهام شده است .
مجنی علیه : شخصی است که جرم و یا جنایت بر او و یا به ضرر او واقع شده است .
جانی : کسی که مرتکب جرم و جنایت شده است .
دیه : دیه مقدر ، مال معینی است که در شرع مقدس به سبب جایت غیر عمدی بر نفس ، عضو یا منفعت ، یا جنایت عمدی در مواردی که به هر جهتی قصاص ندارد ، تعیین می شود .
اَرش : دیه غیر مقدر را ارش گویند که میزان آن با لحاظ نوع و کیفیت جنایت و تأثیر آن بر سلامت مجنی علیه و میزان خسارت وارده با در نظر گرفتن دیه مقدر و با جلب نظر کارشناس (پزشکی قانونی) تعیین می شود .
ترکه: دارایی متوفی که بدهی وواجبات مالی وثلث از آن خارج شده است.
تسبیت : ضرر زدن به مال غیر که منشاء ضرر بوسیله خود مرتکب به هدف هدایت نشده ولی بر اثر تقصیر یا بی مبادلاتی و غفلت و عدم احتیاط او ضرری متوجه دیگری می شود مانند آنکه گوسفندان بواسطه عدم مراقبت به مزرعه گندم دیگری رفته و چرای آنها موجب ضرر به کشاورز گردد. یا زنجیر سگ را محکم نبندند و سگ به عابرین حمله کند.
تسلیط : برابر این اصل هر کس حق هر گونه تصرف که مخالف شرع نباشد، دارد از این رو هر مالکی نسبت به مایملک خود حق هر گونه تصرف وانتفاعی دارد مگر آنکه قانون استثنا کرده باشد. برای هر کس حق ساخت وساز در ملک شخصی اش دارد ولی برابر مقررات شهرداری نمی تواند بیش از چند طبقه معین شده درضوابط وآیین نامه های مربوط اقدام به ساخت آپارتمان نماید.
تسلیم : تسلیم درعقد بیع عبارت است ازاینکه فروشنده مال مورد معامله را به خریدار و خریدار بهای معامله را به فروشنده که منتقل کرده است به استیلا و تصرف او در آورد و دراختیارش قرار دهد.
تصدیق انحصار وراثت : گواهی است که به موجب آن ورثه متوفی از دادگاه در خواست صدور آن را می کنند تا وراث متوفی به عدد واشخاص معین ومعلوم شود به این گواهی،گواهی حصر وراثت نیز گفته می شود.
تصرف : عبارت است از اینکه مالی در اختیار کسی باشد واو بتواند نسبت به آن مال تصمیم گیری کند.
تصرف عدوانی : تصرفی است که بدون رضایت مالک مال غیر منقول از طرف کسی صورت گرفته باشد.در معنی عام کلمه تصرف عدوانی عبارت است از خارج شدن مال از استیلا و تصرف مالک آن مال بدون رضایت اش.
تصرف مالکانه : اگر کسی متصرف مالی باشد فرض قانونی آن است که تصرف او مالکانه است مگر آنکه خلافش ثابت شود برای مثال ساعتی که در دست الف است یا فرشی که در خانه اوست فرض آن است که او مالک آن اشیاءاست این فرض تا زمانی اعتبار دارد که با دلیل دیگر خلافش به اثبات نرسیده باشد.
توجه داشته باشید که صرف دانستن معنی و مفهوم کلمات و ترمینولوژی حقوقی ، اصطلاحات حقوقی ، کلید واژه های حقوقی باعث نمی شود که فردی حقوقدان باشد و پیگیری و حل مسائل حقوقی حتما باید تحت نظر وکیل و کارشناس حقوقی متخصص انجام شود.
تضمین : دادن وثیقه چه وجه نقد باشد یا غیر آن مانند خانه وچه سپردن ضامن مانند دادن یک فقره چک برای تضمین حسن انجام کار یا تخلیه.
تعزیر: مجازاتی است که نوع (شلاق،حبس،جزای نقدی و….)ومیزان آن(یکسال حبس،ده ضربه شلاق،ده میلیون ریال)در شرع نیامده وتوسط قاضی تعیین می شود. در حال حاضر در کشور ما در قانون مجازات اسلامی انواع مجازات های تعزیری برای جرایم ارتکابی تعیین شده است.برای مثال مجازات خیانت در امانت ۶ ماه تا سه سال حبس تعزیری است.
حد: مجازاتی است که نوع، میزان و نحوه انجام آن (کیفیت و کمیت آن ) توسط شرع الهی مشخص شده است و مراجع قضائی و قضات از این اختیار برخوردار نمیباشند که در مورد نوع، کیفیت، میزان و حدود شرعی تصمیم گیری نمایند و یا آن را تغییر دهند.
تعدی: تجاوز ازحدود اجازه یا متعارف نسبت به مال یا حق دیگری.
تعرفه: صورت قیمت ارقام کالا.
تعلیق مجازات: تحت شرایطی محکوم به مجازات می تواند از امتیازات این تاسیس حقوقی استفاده کند ومجازات مقرر در حکم در مورد او به اجرا در نیاید.چنانچه در مدت ایام تعلیق که از دو تا ۵سال است مرتکب جرم شود علاوه بر مجازات جرم ارتکابی مجازات جرم قبلی که به اجرا در نیامده نیز در مورد اجرا خواهد شد(به ماده ۲۵قانون مجازات اسلامی رجوع شود)
تقصیر: از نظر حقوق به ترک عملی که شخص ملزم به انجام آن است یا ارتکاب عملی که شخص از انجام دادن آن منع شده گویند.برای مثال برابر قانون اشخاصی که دارای تخصص هستند وعلم ومهارت شان در کمک به مصدومین حادثه موثر است تکلیف دارند که به مصدومین کمک کنند ترک این عمل نوعی تفصیر است.(تعدی) ویا اینکه مستاجر نباید از ساختمان مسکونی برای راه اندازی کارگاه استفاده کند (تفرط)
تلف: ازبین رفتن مال بدون دخالت مستقیم یا غیر مستقیم مالک یا شخص دیگر.
تلف مبیع قبل از قبض: اگر مال مورد معامله قبل از تسلیم وبدون تقصیر و اهمال از سوی فروشنده،تلف شود معامله خود بخود فسخ می شود و بهای معامله باید به مشتری پس داده شود.
توقیف اجراء حکم :قطع موقت اجراء حکم یا قرار به دستور مقام صلاحیتدار پس از شروع به اجراء.
توقیف اجرایی : توقیف مال مدیون یا محکوم علیه از طریق اجرا<ثبت یا اجرای احکام دادگستری این توقیف مانع از تصرف مالک در مال خود می باشد.
توقیف دادرسی : در دعاوی مدنی پس از شروع به محاکمه در مواردی که قانون تصریح می کند مرجع رسیدگی می تواند برای مدتی دادرسی را متوقف سازد مانند هنگامی که یکی از اصحاب دعوی فوت می کند.
تهاتر: یکی از اسباب سقوط تعهدات است به موجب تهاتر دو طرف که دارای تعهدی متقابل هستند وموضوع تعهدشان (اعم از اینکه وجه نقد یا اشیاءباشد مثل برنج،گندم و…)به تعداد مساوی با یکدیگرسلقط می شوند. این تهاتر می تواند با اراده طرفین یا به حکم قانون یا حکم دادگاه باشد.
همیشه به یاد داشته باشید که در پیگیری یک پرونده حقوقی علاوه بر داشتن دانش حقوقی، نیاز است که بر آیین دادرسی و رویه قضایی تسلط کافی داشت و در فن دفاع متخصص بود. لذا همیشه در مسائل حقوقی خود با وکیل و کارشناس حقوقی مشورت و همفکری داشته باشید.
اقاله : به هم زدن عقد غیر قابل فسخ را با تراضی طرفین عقد گویند.
اقرار : اگر شخصی خبری را اعلام کند که مفاد آن بر ضرر خودش و به نفع دیگری باشد اقرار نام دارد. به شخصی که اقرار می کند مقرگویند. اگر مفاد این خبر به نفع خودش وبه ضرر دیگری باشد ادعا و اگر به نفع دیگری و به ضرر شخص ثالثی باشد شهادت نام دارد.
التزام : تعهد کردن گاهی در قرار دادها وجهی به عنوان وجه التزام آورده می شود که به منظور تامین خسارت عدم انجام تعهد یا تاخیر آن مقرر می شود که به آن تعهد قراردادی هم می گویند
اهلیت : صفت کسی است که دارای جنون،سفه،صغری سن،ورشکستگی وسایر موانع محرومیت از حقوق نباشد.
خبره : کسانی که در موضوعی دارای آگاهی واطلاعات خاص بوده و همانند یک کارشناس قادر به اظهار نظرند.
بیعانه : مقداری از بهای معامله است که از بابت اطمینان فروشنده ازطرف خریدار به او پرداخت می شود
تجری : اقدام به عملی که جرم است از روی عمد وعلم به معنی تمرد نیز می باشد.
تجاهر : علن وآشکار
ترک انفاق : ندادن خرج و مخارج اشخاص واجب النفقه در صورت داشتن استطاعت را گویند. در مورد زن اگر شوهر استطاعت نداشته باشد زن از او تمکین کند ودر عین حال شوهر نه او را طلاق دهد و نه نفقه را بپردازد جرم ترک انفاق محقق می شود
حجر : نداشتن صلاحیت در دارا شدن حق یا اعمال حق را گویند مانند اینکه شخص دیوانه معامله اش بواسطه عدم اهلیت وداشتن حجر باطل است به این گونه که اشخاص محجور گفته میشود،مواردی که موجب حجری شود.عبارتند از : کودکی،جنون،ورشکستگی برای تاجر،سفاهت
فک رهن : خروج مال مورد رهن از حالت وثیقه بودن.
زیان : در معنای ضرر به کار می رود.
زیان دیرکرد : به معنی خسارت تأخیر تأدیه (پرداخت) است.
سازش : تراضی (توافق) طرفین دعوی بر فیصله نزاع معین در دادگاه و با دخالت دادرس.
سبب : خویشاوندی است بین دو نفر که بر اثر رابطه زناشویی به وجود می آید.
سفیه : کسی است که تصرفات او در اموال و حقوق مالی خود عقلایی نباشد.
سقوط : تنزل و از بین رفتن حق را گویند.
سلام خسته نباشید
با خانومم در حال طلاق توافقی هستیم در فرم توافقنامه خانومم مهریه تمام و کمال بذل منجز نموده و نفقه گذشته و جاریه هم بذل منجز
لطفا توضیح بدید بذل منجز چیه؟ طوری نباشه بعداز جاری شدن طلاق دوباره مهریه رو اجرا بزاره ممنون و سپاس
طلاق چرا حیفه زندگی تون.
ابرا کنید