فرار از منزل یکی از مهترین معضلات اجتماعی رایج در جوامع امروزی می باشد که ربطی به جنسیت ندارد ولی با توجه به شرایط مذهبی و عرفی و اجتماعی جامعه معمولا فرار از خانه در مورد دختران قبح بزرگی می باشد. در این نوشتار از مجموعه نکات حقوقی دادمان تلاش صورت ګرفته تا بصورت کلی به مفهوم فرار از منزل و جایګاه آن در قوانین کشور و همچنین راههای بازگشت دختران فراری به خانواده شرایط این افراد در صورت نپذیرفته شدن از سوی خانواده به بحث ګرفته شده است .
تعریف فرار از منزل:
فرار از خانه و اقدام به دوری و عدم بازگشت به منزل و ترک اعضای خانواده، بدون اجازه از والدین یا سرپرست قانونی خود، در واقع نوعی واکنش نسبت به شرایطی است که از نظر فرد نامساعد، غیرقابل تحمل و بعضاً تغییر ناپذیر است. این عمل معمولاً به عنوان یک مکانیسم دفاعی به منظور کاهش ناخوشایندی(فشار) و خلاصی از محرکهای آزار دهنده و مضر و دستیابی به خواسته های مورد نظر و عموماً آرزوهای دور و دراز انجام میشود.
طوریکه از تعریف فرار برمی آید این اقدام در واقع یک عکس العمل در مقابل شرایط دشواری است که فرد را در محاصره خودش قرار داده و راهی برای رهایی از این ناخوشایندی و درعین حال دستیابی به آرزوها تلقی شده ، اما امروزه این عمل تنها بخاطر شرایط دشواری که فرد را در محاصره قرارداده نیست بلکه بعضا عدم توانایی در دستیابی به آرزوها و گاهی عوامل بیرونی چون فریب و اغوا به عنوان عامل تحریک کننده فرار از منزل میباشد.
عوامل فرار ازمنزل:
در زیر مجموعه فرار از منزل موضوعات مختلف را می توان عنوان نمود اما عوامل اساسی فرار از منزل در کشور ما عبارت اند از:
- عامل اقتصادی : فقر اقتصادی بسترساز بسیاری از جرایم در اکثر جوامع می باشد وګاهی حتی بزرګترین جرایم انگیزه اقتصادی در پی آن بوده و بزرګترین جنایت ها بخاطر مسایل اقتصادی صورت پذیرفته است .بلند رفتن مصارف زندګی و کمبود درآمدهای وبیکاری وفقر از عوامل مهم در افزایش ګراف جرایم دریک جامعه می باشد، این عامل به دوشکل می تواند زمینه را برای فرار از منزل نیزآماده سازد طوریکه شخص فرارکننده یا به دلیل دشواری های اقتصادی که دارد ویاهم بخاطر دستیابی به یک اقتصاد مرفه اقدام به فراراز منزل میکند، درنوع اول شخص بخاطردشواری های اقتصادی که او را در محاصره قرار داده اقدام به ترک اعضای خانواده می نماید، اما در نوع دوم حرص به داشتن مال ومنال بیشتر شخص را وادار به این میکند که برای ګیرد آوری هرچی بشتر پول و داشتن یک اقتصاد مرفه رقابتی اقدام به فرار از منزل نماید.
- خشونت های خانوادگی: خشونت های خانوادګی یا بدرفتاری خانودګی یکی دیګر از عوامل فرار از منزل در جوامع می باشد، واین عمل را تنها راه ممکن برای نجات از خشونت علیه خودش بداند، خشونت خانوادګی تا حال یکی از عامل عمده در قضایای فرار از منزل بوده که حدود چهل تا پنجاه درصد موارد فرار از منزل ناشی از آنست.
- بی سوادی و کمبود تعلیم وتربیت: پائین بودن سطح تعلیمی افراد وخانواده ها، ندانستن مهارت های زندګی یکی دیګر از عوامل است که از یک سو ظرفیت اشخاص وخانوده ها را در بلند بردن سطح عایدات و زندګی شان صدمه زده و باعث شده تا افراد به اشتغال کاذب با درامد کم رو بیاورند و از سویی خود بستری باشد برای خشونت، عدم توجه به خواست های افراد درخانواده و غیره ، از سوی هم توانایی افراده را در سنجش نتایج احتمالی وبعدی اقدامات تا حد قابل ملاحظه کاهش دهد، که یکی از این اقدامات فرار از منزل است.
- ازدواج های اجباری وقبل ازوقت: یکی دیګر از موارد که در جامعه بسیاری از مشکلات خانودګی از آبشخور آن آب میخورد، مسله ای ازدواج اجباری و قبل ازوقت است، که به دلیل سطح پایین آګاهی عامه از اضراراین نوع ازدواج ها، این مسله از شکل غیر طبیعی بودن خارج و به یک امر عادی مبدل شده، از طرفی هم ګستردګی زیاد ازدواج عرفی بدون ترتیب نکاح خط، میزان این ازدواج ها ګراف بالای داشته و جلوګیری از آن نیز نیازمند مدت زمان نسبتاطولانی تر است، تا بتوان معلومات جامعه را درمورد ارتقا بخشید.
همچنان بالا بردن آګاهی زنان در زمینه حقوق شان سهم ارزنده ای را در جلوګیری از ازدواج قبل از وقت و اجباری خواهد داشت، ازدواج اجباری و قبل ازوقت علاوه برصدمات محلک که برقوام خانواه وارد میکند یک عامل مهم در ایجاد خشونت خانواده ګی دارد، که خود یکی از عوامل عمده فرار از منزل است.
- تآثیر رسانه های همگانی : یکی از موضوعات که امروزه در جوامع مختلف مشکلات زیادی را به بار آورد موضوع عدم کنترل و مسؤلیت پذیری رسانه در نشرمطالب وپخش برنامه هایشان است البته باید یاد آورشوم که کنترل به معنی سانسور نه بلکه به معنی هدفمند ساختن رسانه در تربیت جامعه و افکار عمومی است در کشور ما به دلیل پایین بودن سطح سواد جمعی درک مطالب پچیده و نقاط کلیدی یک موضوع نشراتی در رسانه ها مشکل است به همین دلیل در این نوع جوامع بشتر افراد هر آنچه که می بینند بدون تشخیص وتحلیل تقلید نموده و به منثه اجرا در می آورد، از جانبی دیګر رسانه های جمعی وهمگانی هم با بی مسؤلیتی عمل نموده و نقش که باید ایفا نمایند نکرده و هرآنچه که بتواند برای آنها نفع مادی بار آرد را به دست نشر می سپارد بدون اینکه بیندیشد که این مطلب چه تآثیرات ممکن روی افراد جامعه و افرادداشته باشد، به همین دلیل اکثر اعمال به تقلید از رسانه ها انجام و مشکلات عدیده ای را به میان آورده است، که این موضوع در رایج سازی فرار از منزل نیز بی تآثیر نبوده است.
در زیر مجموعه فرار از منزل مطالب زیادی را می توان لیست نمود که مطالب بالا فقط خلاصه ای از عوامل عمده ای است که ما در این جا به منظور عطف توجه شما نګاشته ایم.
فرار از منزل جرم نیست و صلاحیت شرع محدود به حدود و قصاص می باشد.
فرار از منزل عبارت از اقدام به دوری ازخانواده و فامیل بدون اجازه ولی یا سرپرست قانونی میباشد، که امروزه به یک معضل جدی اجتماعی مبدل شده و در بسیاری از کشورها این عمل به عنوان یک واکنش در برابر شرایط که از نظر فرد نامساعد و بعضا غیر قابل تغیر جلوه میکند صورت می پذیرد، این عمل به دلیل عواقب ناګواری که برای فرارکننده و شرایط جرم زای که ایجاد میکند، از سوی ارګانهای عدلی وقضایی قابل تعقیب بوده و در بعضی از کشورها یک عمل جرمی تلقی میشود ولی در کشور ما در مورد فرار از منزل هنوز حکم مشخص ای در قوانین نافذه بیان نشده ولی محاکم کشور به منظور حفظ نظم عامه و جلوګیری از جرایم براساس شریعت رسیدگی می نمایند.
راهکارهای مهمی در باب فرار دختران از خانه
هرچند موضوع فرار و جرم پنداشتن این عمل از لحاظ قانونی به خلاهای عدیده ای روبرو است ولی به دلیل حفظ نظم عامه و اخلاق اجتماعی و جلوګیری از سوی استفاده راهکارهای باید برای این مطلب در نظر داشت که بتوان از یک سو به حقوق شهروندان احترام قایل شده و ازسویی از نقض قوانین ملی و بین المللی از سوی نهادهای عدلی نیز جلوګیری نمود .
در هنگام رسیدگی به قضیه فرار از منزل باید توجه داشت که این عمل را در ابتدا از لحاظ مرتکب آن مورد تفکیک قرار داد به این نحو:
۱- در صورت که مرتکب شخص متاهل بوده باشد و عمل جرمی دیګر مرتکب نشده باشد موضوع کاملا وصف جرمی خود از دست داده به موضوع مدنی و حقوقی مبدل میګردد که از صلاحیت رسیدګی محاکم مدنی بوده و مربوط به مدعی میباشد.
۲- درصورت که شخص مجرد بوده باشد و عمل جرمی دیګری را مرتکب نشده باشد در هنګام رسیدګی به قضیه باید قضات محترم به چند موضوع زیر توجه داشته باشند و با درنظرداشت هریک در مورد تصمیم اتخاذ نمایند:
- الف: علت و انگیزه فرارچیست؟
هرگاه فرار به علت خشونت یا ازدواج های اجباری سوءاستفاده و غیره صورت گرفته باشد در صورت که عمل جرمی دیگر واقع نشده باشد موضوع جرم پنداشته نمی شود.
همچنان اگر فرار به منظور عقد ازدواج صورت گرفته و شخص سن قانونی عقد ازدواج را تکمیل نموده بازهم موضوع قابل تعقیب نیست. ممکن است شخص به دلیل عدم آگاهی به مراجع قضای غرض انعقاد عقد مراجعه نکرده باشد این به دلیل نبود تعلیم و تربیه کافی معلومات لازم در مورد قوانین است بنأ قضات و مقامات عدلی هنگام برخورد به چنین موارد تلاش نمایند که از رأفت قضای کار گیرند شاید فرهیختګان این موضوع در ذهن شان خطور نماید که بی خبری از قانون جرم پنداشته نمیشود ولی باید در نظرداشت که با توجه به سطح پایین سواد در کشور و ضعف دولت در اطلاع رسانی وآگاهی دهی از قوانین حکم منتفی می باشد و دولت نخست مسولیت خویش را در مورد ادا ننموده تا بتوان از موضوع حمایت نمود.
- ب: فرار به کجا صورت ګرفته است؟
هرگاه فرار به منزل یکی از محارم یا خانه های امن و یاهم اداره پلیس صورت گرفته باشد هرچند که انگیزه وعلت مشروع نداشته باشد وعملی جرمی دیگر صورت نگرفته باشد جرم پنداشته نشده و موضوع قابل تعقیب نیست اما اګر فرار به خانه غیر از محارم صورت ګرفته باشد به دلیل شروع به جرم امروزه محاکم آنرا قابل رسیدګی دانسته اند ولی باید توجه داشت که در مورد همین موضوع هم باید نهایت سعی صورت بګیرد که از رافت و نرمی استفاده شود هم به دلیل تقویت روحیه حمایت و همکاری و هم به دلیل ضعف اتباع در فهم و درک از قوانین و مراجع و نهادها.
راه جبران برای بازگشت به خانه هموار می باشد
بسیاری از دختران فراری با وجود پشیمانی از کرده خود به دلیل تداوم شرایطی که باعث فرارشان شده یا ترس از شدت یافتن برخوردها، هرگز به خانه بازنمیگردند. این دختران در اثر فشارهای ناشی از شرایط سخت زندگی، فقر، آزار و اذیت جسمی و جنسی، محدودیتهای غیرمنطقی، تحقیر، دوستی با جنس مخالف، کمبود محبت از سوی خانواده و اثبات وجود، ازدواج مجدد والدین و … از خانه و کاشانه خود دست میشویند.
بر اساس آنچه که توسط این دختران مطرح میشود، دلایل فرار از منزل در ایران عمدتاً به مشکلات خانوادگی از جمله درگیری خانواده با موضوع اعتیاد، خشونت و درگیری، تعارض و تنش مربوط میشود، که این مسائل نه تنها در ایران، بلکه در سایر کشورها نیز دلایل فرار دختران محسوب میشوند.
بر اساس آمار، تنها ۱۰ درصد از این دختران به دلیل مسائل دیگری از جمله شغل و درآمد، رفاه بیشتر، ایدهآلهایی که فکر میکنند تنها بیرون از خانواده به آن دست پیدا میکنند و جاذبههای شهرهای بزرگ، از منزل فرار میکنند؛ بنابراین برای کاهش فرار دختران، ابتدا باید مسائل و مشکلات ریشهایتر را حل کرد.
آمار دقیقی از دختران فراری در دست نیست
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور در خصوص نبود آمار دقیق از تعداد، طبقه و سایر ویژگیهای دختران فراری میگوید: بهطور کلی مبهم بودن آمار دختران فراری به دلیل قبح آن است؛ چراکه ممکن است خانوادهها بهویژه در شهرهای کوچک، اصلاً فرار دختران خود را اعلام نکرده و خودشان اقدام به جستوجو کنند.
از طرفی به دلیل جمعآوری و شناسایی این دختران توسط نیروی انتظامی، در سازمان بهزیستی تنها آمارهای مربوط به خانههای سلامت و دختران تحت پوشش خودمان را داریم.
در حال حاضر ۳۱ خانه سلامت در سراسر کشور مشغول به فعالیت است
بر اساس آمار سازمان بهزیستی در حال حاضر ۵۰۰ دختر فراری در خانههای سلامت بهزیستی نگهداری میشوند. این دختران که معمولاً در شهرهای کوچک زندگی میکنند، به دلیل آنکه در شهرهای خود سریعتر شناسایی میشوند، به شهرهای بزرگ کشور و مذهبی مهاجرت میکنند و تعداد بالای دختران فراری در شهرهایی مانند تهران، مشهد و قم به همین دلیل است .
تداوم شریط اسفبار در خانواده پس از بازگشت
مطالعات نشان میدهد تصمیم دختران برای فرار از خانه، یک تصمیم سریع و ناگهانی و در واکنش به یک اتفاق منفرد نیست؛ مگر در مواردی که وقوع اتفاقی، ترس واکنش شدید از طرف والدین را در پی داشته باشد، بلکه این فرار حاصل یک پروسه چندین ماهه و حتی چند ساله است.
بسیاری از دختران فراری را قربانیهای تجاوز تشکیل میدهند. علاوه بر آن ضرب و شتم و تنبیه بدنی مداوم، مورد تحقیر قرار گرفتن، شکنجه روحی، اجبار به فروش مواد و تنفروشی، مورد بیمهری و نادیدهگرفتهشدن، همه از جمله مواردی است که خیلی از دختران فراری، نه در بستر خیابان، بلکه پیش از آن در خود خانه و توسط افراد نزدیک به خود تجربه کردهاند.
شرایط بازگشت دختران فراری به خانه
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور تأکید میکند:
پیش از آنکه اقدام به بازگرداندن فرد به خانه کنیم، ابتدا وضعیت خانوادگی او را از همه نظر مورد بررسی قرار می دهیم و در صورتی اقدام به بازگرداندن او میکنیم که مطمئن باشیم اتفاقی برای فرد نمیافتد. مثلاً در خانوادهای که والدین درگیر اعتیاد هستند و یا اینکه از هم جداشده و فضای خانه پر از تنش و درگیری است، اگر امیدی برای بهبود وضعیت خانواده از طریق برگزاری جلسات مشاوره و مددکاری باشد، به این کار اقدام میکنیم؛ در غیر این صورت، فرد را پیش خودمان نگه میداریم.
علاوه بر آن از طریق مراجع قضایی، موضوعاتی شامل کودکآزاری، تجاوز و … را با جدیت پیگیری میکنیم.
در برخی مواقع ممکن است از سایر اقوام مانند پدربزرگ و مادربزرگ برای بازگرداندن این دختران به خانواده کمک خواسته شود یا حتی در مواردی نیز سرپرستی دختر به آنها سپرده خواهد شد. در غیر این صورت، اگر نتوانیم برای سرپرستی این دختران شخصی را جایگزین کنیم، آنها را در خانههای سلامت نگهداری خواهیم کرد.
پس از بازگرداندن دختران فراری به خانه، شش ماه تا یک سال پیگیریهای مددکاری انجام خواهد شد. البته مدت زمان و دفعات پیگیریها به حکم قاضی باز میگردد که حتی ممکن است بیش از این زمان نیز باشد. مثلاً ممکن است قاضی حکم دهد که تا یک ماه هر هفته بهزیستی وضعیت فرد را گزارش بدهد که این کار دقیقاً بر اساس حکم صادره انجام خواهد شد.
خانوادههای پذیرنده فرزندان فراری
اثبات وجود و تنبیه خانواده یکی از مهمترین دلایل فرار دختران؛ بهویژه دختران نوجوان، محسوب میشود. عمده این دختران که تنها برای آنکه بتوانند حرف خود را به کرسی بنشانند، خانه را ترک میکنند، بیشترین تعداد دخترانی را تشکیل میدهند که خودشان به مراکز حمایتی روی میآورند.
در چنین موقعیتی که خود فرد با مراجعه به مراکز حمایتی سعی در بازگشت به خانواده را دارد، امتناع خانواده از پذیرش او باعث بدتر شدن اوضاع خواهد شد؛ چراکه بازگشت دوباره آنها به خیابان بیش از پیش خطرزاست و میتواند منجر به ترک همیشگی خانه شود.
اگر خانوادهها و جامعه به این دختران نه به عنوان مجرم، بلکه به عنوان کسانی که به نوعی فریب خورده و از کرده خود پشیماناند، نگاه کنند و پذیرای آنها باشند، از بسیاری آسیبهای دیگر که نه تنها فرزندانشان، بلکه جامعه را تهدید میکند، جلوگیری کردهاند.
خانوادههایی که به کلی همه چیز را منکر میشوند
بخشی از خانوادهها هستند که در پاسخ به غیبت دخترشان به کلی وجود او را به بهانههای مختلف منکر میشوند و فقط یک چیز میگویند: «ما دختری نداریم»؛ جملهای که نشان میدهد از نظر آن خانواده، پرونده دختری که از خانه فرار کرده، برای همیشه بسته شده است. این در حالی است که وقتی پای دردودل این دختران مینشینیم، تقریباً۸۰ درصد آنها پس از فرار، از کرده خود پشیمان بودهاند، اما به خاطر خرابکردن پلهای پشتسر، روی برگشتن به خانه را ندارند.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی در این رابطه میگوید: امتناع و مقاومت خانوادهها از پذیرش فرزندانشان کار مددکارها را در بازگرداندن دختران فراری به خانه مشکل میسازد. در موارد معدودی ممکن است که خانواده به کلی فرد را نپذیرد، اما معمولاً پس از جلسات فراوان و آمادهسازی فرد و خانوادهاش، او را به خانه بازمیگردانند.
وی تأکید میکند: خانوادهها باید فرزندان خود را بپذیرند؛ چراکه نپذیرفتن دخترشان حتی اگر شب را در خیابان سپری کرده باشد، مشکل را حل نخواهد کرد. مشکل اصلی در بستر خانوادهای بوده که منجر به فرار این دختر شده است.
سرنوشت دخترانی که پذیرفته نمیشوند، چیست؟
در مواقعی که خانواده از پذیرفتن فرد امتناع میکنند، این دختران پیش ما میمانند. اگر این دختران آسیب ندیده باشند، به خانههای سلامت رفته و پس از چند سال به مراکز شبهخانواده فرستاده میشوند.
اگر این افراد سنشان کمتر از ۱۲ سال باشد، به شیرخوارگاهها فرستاده شده و از تسهیلاتی برخوردار میشوند که سایر بچههای این مراکز برخوردارند.
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی اضافه میکند: اکثر دخترانی که از خانه میگریزند، کمتر از ۱۸ سال سن دارند، اما این موضوع به معنای این نیست که برای افراد بالای ۱۸ سال برنامهای نداریم. برای آنها نیز با اجرای برنامههای کمکی نیازهایی مانند پوشاک، مسکن، امکان ادامه تحصیل و ازدواج را فراهم میکنیم.
نقش سازمانهای واسطه
در هر حال زندگی دختر فراری حتی در صورت بازگشت به خانه نیز همراه با مشکلات مضاعف خواهد بود؛ چراکه خانواده، او را به دلیل ارتکاب اعمال خلاف، بیشتر از گذشته مستعد کجروی و رفتارهای انحرافی میداند و قیود خود را بیشتر خواهد کرد. ضمن آنکه دختر نیز به دلیل تجربه آزادیهای خارج از خانه و ریختهشدن ترس از فرار، محیط خانه را غیرقابلتحملتر میداند.
گروههای خیریه و سازمانهای مردمنهادی که طی سالیان اخیر ایجاد شدهاند، توانستهاند کمکهای بسیاری را به این گروههای آسیبدیده ارائه کنند.
در رابطه با اورژانس اجتماعی بیشتر اطلاعرسانی شود
معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی با بیان اینکه بهترین راه برای جلوگیری از فرار دختران و افتادن در خطرهای فراوان پس از فرار، اطلاعرسانی در رابطه با اورژانس اجتماعی است، میافزاید: اگر پدر و مادری به هر دلیلی اشتباهی کنند که منجر به ترس و نگرانی یا به خطر افتادن سلامت یا جان فرد شود، میتواند با شماره تلفن اورژانس اجتماعی (۱۲۳) تماس گرفته و موضوع را مطرح کنند تا کارشناسان و مددکاران اجتماعی در اسرع وقت اقدام کنند.
به گفته معاون امور اجتماعی سازمان بهزیستی کشور معمولاً ۶۰ تا ۷۰ درصد از دختران فراری به خانه بازمیگردند، اما در برخی موارد نیز خانوادهها از پذیرش فرزندشان امتناع میکنند.
میخوام از خونه فرار کنم
مادر امروز داشت خودشو خفه میکرد چون من تو راه پله ها خورده بودم زمین و تو خونه از شدت درد کمرم خم نشدم یه تیکه از غذارو از روی زمین بردارم
یهو روانی شد ، نمیدونم چیشد !!!
ولی یهو رفت اتاقش و درو بست هرچند که منم بعد شستن ظرفها همین کارو کردم ، ظرفارو شستم ولی … من حتی یه قاشق هم نخورده بودم !! ، تو شوک بودم و تنها چیزی که با خودم میگفتم “اون دیوونه” بود
بماند که دوبار دیگه هم اینکارو باهام کرده بود تو یک هفته پیش ، بهم گفت زنگ میزنم پدرت بیاد ببرتت و اگه اونم نخواستت میذارمت بهزیستی ، آخه اونا از ۳ سالگی من طلاق گرفتن
از من واقعا با این جنگ روانی توقع درس خوندن داره؟!
شما بگید
من الان نباید فرار کنم ؟! ، چنان منو زده گوشه ی لبم به قدری زخمه هرکس منو دیده فهمیده من کتک خوردم
من ۱۷ سالمه
آینده ی من قراره چی بشه؟!
منم ۱۵ سالمه یه نقشه خوب برای موفق یط بعد فرار کشیدم با هم فرار کنیم؟
سلام